کشیش و مرد زیرک !!

در قرون وسطا و دوران اوج قدرت کلیسا ها ،
عقاید و خرافه های دینی که کشیش ها به وجود آورده بودند ، شدت گرفته بود
و راهب ها به قدرت رسیده بودند...
کشیش ها بهشت را به مردم می فروختند!!
مردم نادان هم در ازای پرداخت کیسه های طلا ،
دست نوشته ای به نام سند دریافت میکردند!!

فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:

قیمت جهنم چقدر است ؟

کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم...! کشیش بدون هیچ فکری گفت: 3 سکه

مرد فوری مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم به من بدهید!

کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد :

ای مردم! من تمام جهنم را خریدم و این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کسی را داخل جهنم راه نمی دهم...