نمیدونم ولی حسی که دارم حس خیلی نابیه، خیلی کم سراغم میاد ولی سعی میکنم تا حد ممکن محکم نگهش دارم. یه حالت خلسه مانندی بهم دست داده، دلم میخواد انقدر ببینم، کشف کنم، پشمام بریزه (نگو، بگو چه جالب) تا منفجر بشم. اخیرا قسمت ششم فصل ۱ سریال نابغه رو دیدم که به زندگی انیشتین (آینشتاین) میپردازه. از فیلم های نادری هست که من رو به این درجه از حرارت میرسونه، دلم میخواد بزنم زیر همه چیز، کتاب تستامو آتیش بزنم و همچنان که در فیلم های هالییودی پشت صحنه در حال سوختن هست آرام پناه ببرم به کتابخونه و تنها باشم، یکی هم شبیه من کنارم باشه عالی میشه. آما امان از تخیل. چیزای عجیبی به ذهنم میرسه که متاسفانه سواد کافی برای فرمول بندیشون ندارم (خود انیشتین هم همینو میگفت!!). ولی وقتی که سرد میشم میبینم که نزدیک ۶ ساعته که تو فکرم یا دارم سریال رو رگباری میبینم، زیبایی محسور کننده ای هست نه؟ فقط امیدوارم که روزی بدون دغدغه تست و امثالهم از این حالت ناب خلسه لذت ببرم. شاید اسمش درست نباشه ولی هرچی که هست براتون آرزومندم.
حالا یه سوال، من واقعا دیوانه ام یا دیوانه شدم؟ (رد دادم؟)
سال نو مبارک