ویرگول
ورودثبت نام
کیانا علیزاده
کیانا علیزاده
خواندن ۴ دقیقه·۹ ماه پیش

شاهنامه



    شاهنامه کتابی است که در آن داستان­های بسیاری از اسطوره­ ها یاد شده است، ما در شاهنامه شاهد   جلوه های نیک و بد بسیاری هستیم. یکی از اسطوره­ های شاهنامه پشوتن نام دارد که پسر بزرگ گشتاسب است که رستاخیز ایران خواهد بود، از ­این شخصیت هم در شاهنامه هم در زرتشت به نیکی یاد شده است. دیگر شخصیت که جلوۀ منفی در شاهنامه دارد شغاد است که ­این شخص برادر ناتنی رستم می­باشد

فردوسی با مهارت فراوان لایه­ های شخصیت­های­ این دو را بیان کرده است. پشوتن برادر اسفندیار به خوبی پشتیبان و یاور برادر خود است اما شغاد خیر خواه رستم نیست.

● بحث و بررسی

○ پشوتن
  پشتون فرزند گشتاسب و برادر اسفندیار است، وی در شاهنامه پهلوانی بزرگ خوانده شده است که در جنگ همراه اسفندیار است. در تمام جنگ­ها اسفندیار پیش از نبرد انور را به برادر خود پشوتن و پسرش می­سپارد، در شاهنامه به خردمند بودن پشوتن اشاره شده است به همین دلیل همیشه یاور اسفندیار بوده است.

چو از راه نزدیک منزل رسید      ز لشکر یکی نامور برگزید         

پشوتن یکی مرد بیدار بود   سپه را ز دشمن نگه دار بود

(فردوسی،گنجور: 51-52)

همیشه برادر خود را پند می­داد و از کار­های خطرناک و زشت او را بر حذر می­داشت.

پشوتن بفرمود تا رفت پیش   ورا پندها داد به اندازه بیش

(فردوسی، گنجور:14 )

  در هر حال پشوتن رازدار و مشاور اسفندیار بود، چون تیر رستم بر چشم اسفندیارخورد، پشوتن بر بالین برادر به زاری پرداخت و اسفندیار بار دیگر او را به فرماندهی سپاه خود برگزید تا پس از مرگ وی سپاه او را به ایران باز گرداند. پشوتن تابوت اسفندیار و سپاه او را به بلخ باز گرداند و پس از سوگواری فراوان بر مرگ اسفندیار به نزد گشتاسب رفت و او را سرزنش کرد و از زوال حکومت گشتاسبی سخن گفت و جاماسپ را ملامت گفت و رستم را در مرگ اسفندیار بیگناه دانست.

  پس خردمند بودن پشوتن است که او را مقدس می­کند در شاهنامه نقش اسفندیار از پشوتن پر­رنگ­تر است اما به دلیل نابخردی آخر و عاقبت خوبی ندارد و این پشوتن است که به جاودانگی اسطوره­ای دست می­یابد.


●شغاد

شغاد برادر ناتنی رستم و زواره که پدرش زال و مادر او کنیز بود و داماد شاه کابل بود هنگام به دنیا آمدن شغاد اختر شناسان طالع آن را بسیار شوم دانستند، به همین دلیل زال او را به سوی کابل فرستاد شغاد پس از این که داماد شاه کابل شد به همراه شاه کابل به فکر انتقام جویی از برادر خود افتاد، علت ازدواج دختر اون با شغاد هم انتقام جویی از تهمتن بود چون رستم هرساله از کابل مالیات می­گرفت و شاه کابل راضی به باج دادن نبود.

    شغاد هم مانند شاه کابل این کار را که در راس آن­ها رستم بود نشانۀ بی مهری وتحقیرِ نسبت به خود گرفت و به شاه گفت : حال که رستم شرط برادری را به جای نمی­آورد و از ما چون دشمنان باج می­ستاند همان بهتر که او را به نیرنگ به کابل بکشانیم و از پای درآوریم.

همی داشتش چون یکی تازه سیب    کز اختر نبودی بر او برنهیب

                                                                                (همان: ۲۶)

زگنج نهان آن چه بد در خورش     فرستاد با نامور دخترش

در اندیشه مهتر کاولی      چنان بد کزو رستم زاولی

                                                                            (همان: 52-53)

نگیرد زکار درم نیز یاد          از آن پس که شد داماد او شغاد

                                                                                         (همان: 30)

    درشاهنامه، داستان رستم وشغاد پس از داستان رستم واسفندیارآمده است. در داستان رستم واسفندیار آمده است که هر کس که اسفندیار را ازبین ببرد دودمانش درهم خواهد پیچید و خاندانش ازمیان خواهد رفت. به نظر برخی گمان براین است که این گفتۀ فردوسی برگرفته از اعتقادات دینی است و چون اسفندیار حامی دین زرتشت بوده، این نکته گفته شده است و با این تحلیل داستان رستم و شغاد مکمل داستان رستم و اسفندیار است و همچنین این داستان مکمل دوحرکت ناسازگاربا آداب پهلوانی است که رستم انجام داده است: اول کشتن فرزند خود، سهراب و دیگری کشتن اسفندیار. و این مکافات دنیوی در مقابل خون ریختن اسفندیار برای رستم رقم زده شده است.

   شغاد محصول گناه یا خطایی انسانی است که در شاهنامه از آن با عنوان تقدیر و به گردن ستارگان می­اندازد. زال پادشاهی است که نمی­خواهد تا زمانی که زنده است محصول مجسم خطای خود را مقابل چشمانش ببیند.


در شخصیت­های شاهنامه همیشه حس انتقام و انتقام جویی وجود دارد، شغاد هم همین گونه است به علت برتر بودن رستم و تحت حمایت خانواده بودن همیشه در پی انتقام گرفتن از رستم بود، اما حتی رستم نیز در هنگام مرگ از شغاد انتقام می­گیرد. «حس انتقام بزرگ­ترین محرک اساسی تمام جنگ­ها و عامل جنگ جویان است آنکه بد کند بد خواهد دید یک پهلوان ایرانی که رستم است انتقام خود را خویشتن گرفت و رستم است که پس از سقوط در چاه برادر خود شغاد را با تیر به درخت دوخت و باد حیات افره آن بدکار هم در حیات خویش به دود داد و آنگه جهان را بدرود گفت».


منابع



آدلر، آلفرد؛ شناخت طبیعت انسان از دیدگاه روانشناسی؛ طاهره جواهر ساز، تهران: انتشارات رشد

مقاله پشوتن جاودانه یا میرا

مقاله شخصیت شناسی شغاد در شاهنامه




شاهنامه پله به پله دیجیتال مارکتینگشاهنامهدیدگاه روانشناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید