اگه تازه قدم به دنیای روابطعمومی گذاشتی، طبیعیه اگه بعضی روزها حس کنی که انگار وسط اقیانوسی از کارهای ناشناخته افتادی و نمیدونی باید از کجا شروع کنی. راستش رو بخوای، این حس فقط متعلق به اول راه نیست و از اونجایی که روزهای اخیر، روزای خیلی خاص و پیچیدهای برای پیآر بوده، به این فکر افتادم که کمی ازش بنویسم و صادقانه بهت بگم که هرگز قرار نیست این کارهای ناشناخته تموم بشن، فقط قراره یاد بگیری از کجا شروع کنی و چطور بهش نگاه کنی.

روزهای اولی که کارم رو شروع کردم قرار بود ساختارهای لازم برای ایجاد یه تیم روابطعمومی تراز رو طراحی کنیم؛ با توجه به اینکه تجربه کمی تو این کار داشتم، خیلی زود روزهایی اومدن که هر جلسه و هر تماس، میتونست برام باعث اضطراب بشه اما فرهنگ کاری بیتپین باعث شد کمکم یاد بگیرم که هیچکس از همون اول همهچیز رو کامل بلد نیست و موفقیت در این مسیر بیشتر از هر چیز به ترکیبی از آمادگی، ذهن باز و کمی مهربانی با خودت بستگی داره.
بخاطر همین تصمیم گرفتم که اینجا چند تا نکته رو با آدمای تازه وارد این حوزه در میون بذارم که ترکیبی از تجربههای شخصی خودم، درسهایی که از همکاران باتجربهتر یاد گرفتم و کتابهایی که خوندم هستش؛ پس اگه تو چنین موقعیتی هستی، این مطلب میتونه برات یه چیت کد و یه مینی راهنما باشه تا مخصوصا در جلسات کاریت کمتر دچار گیجی یا از دست دادن اعتمادبهنفس بشی و با خیال راحت جلو بری.
اولین نکته این هستش که باید قبل از هر چیزی یادت باشه که هیچ جلسه و تماس کاری مهمی بدون آمادگی خوب پیش نمیره. خیلی وقتها پیش میاد فکر میکنی همهچیز رو میدونی یا وقت کافی برای مرور نداری، اما بهت اطمینان میدم که چند دقیقه آمادهسازی قبل از شروع کار، برات معجزه میکنه. سعی کن همیشه قبل از هر جلسه یا تماسی که از قبل هماهنگ شده، کمی وقت بذاری تا دستور جلسه رو بخونی، پروژههای در جریان رو مرور کنی و ببینی آخرین مکاتبات سازمانیتون در مورد این موضوع چی بوده. اگه چندتا سوال فکر شده هم آماده داشته باشی، نهتنها نشانه اهمیت تو نسبت به کار و جلسه هستش، بلکه خیال خودت هم راحتتر میشه و فکرت رو روی موضوع متمرکزتر میکنه. این رو یادت باشه که نه تنها در پیآر، که در هر کاری «آماده بودن، نصف راه موفقیته.»
باید این رو بدونی که روابطعمومی فقط تیک زدن دستور جلسه نیست. تو این کار رو انتخاب کردی چون احتمالا میخواستی خلاقتر از بقیه باشی، ایده بدی و باعث دیده شدن دیگران شوی. حتی اینجایی چون وقتی بقیه وسط بحران پنیک میکنن و نمیدونن چه کاری بهتره، تو آدمی هستی که نمیترسه و راههای جسورانه تو آستینش داره. پس لطفا نترس از اینکه گاهی بحث به حوزههایی کشیده بشه که از قبل پیشبینی نکرده بودی. حتی اگه با صنعت یا موضوعی آشنا نباشی، میتونی با چند عادت کوچک همیشه آماده باشی. شخصا همیشه قبل از جلسه چند دقیقه وقت میذارم تا خبرهای تازه مرتبط با موضوع جلسه رو بخونم یا اگه خیلی موضوع خاصی در میونه، صفحه لینکدین آدمای مهم حوزه مرتبط باهاش رو نگاه کنم. حتی واسه محکم کاری یه دور نگاهی به نظرات کاربران زیر پستهای اخیر میندازم تا یادم بیاد مردم الان در مورد موضوع مد نظر جلسه چه فکری میکنن. پس اگه میخوای کاری که براش استخدام شدی رو انجام بدی، ایدهای تازه وسط جلسه مطرح کنی یا در موقعیتی که کسی نمیدونه راهکار چیه تو نقش مهمت رو ایفا کنی، یادت نره که به هر جلسهای فراتر از رسیدن به یه صورتجلسه نگاه کنی.
نکته بعدی این هستش که هیچوقت نباید فکر کنی که چون ایده داری و آماده هستی، دیگه لازم نیست انعطاف داشته باشی. یه اشتباه رایج اینه که فکر کنیم اگر برنامهای ریختیم، حتماً باید همهچیز طبق اون پیش بره. این اشتباهی هستش که خیلیها دچارش میشن و باعث گارد در اونها میشه. تفکر قبل از جلسه نباید باعث شه که الزاما باید طبق برنامه ذهنیت پیش بری و اگه چیزی خارج از دستور جلسه پیش اومد، یعنی کنترل را از دست دادی. واقعیت اینه که روابطعمومی پر از لحظههای غیرقابل پیشبینی هستش و اینکه بتونی با آرامش و علاقه وارد گفتوگوهای خارج از برنامه بشی، همون چیزیه که روابط واقعی میسازه. تمرین کن که بین آمادگی و گارد داشتن تفاوت قائل شی؛ یکی بهت اعتمادبهنفس میده، اون یکی جلوی رشدت رو میگیره.
نکته سوم؛ صدای تردید، طبیعی اما قابل مدیریته. همهی ما اون لحظاتی رو داریم که صدای تردید توی ذهنمون پررنگ میشه؛ همون صدایی که میگه «نکنه این کار از من برنیاد؟»، «اگر چیزی رو ندونم چی؟» یا «شاید بهاندازه کافی خوب نباشم.» بذار خیالت را راحت کنم که این صدا همیشه هست، حتی اگر ده سال تجربه داشته باشی. هنر تو اینه که نذاری این صدا تصمیم بگیره. با چند نفس عمیق، با یادآوری اینکه قراره یاد بگیری نه اینکه همهچیز رو بدونی، میتونی مسیرت رو ادامه بدی. مشتریها، مدیرها، همکارها… هیچکس انتظار نداره که همیشه جواب درست رو داشته باشی. اما انتظار دارن که مسئولیتپذیر باشی، گوش بدی، فکر کنی و با صداقت حرف بزنی.
به خاطر داشته باش که لازم نیست خودت را با دیگران مقایسه کنی. مقایسه، آفت رشد حرفهایه. همهی ما مسیر یادگیری متفاوتی داریم. اگه همکار باتجربهات با یه جمله اوضاع را مدیریت میکنه یا بیدرنگ جواب سوالها رو میده، باور کن او هم روزی جای تو بوده. رشد حرفهای یک مسابقه نیست؛ مسیریه که باید قدمبهقدم طی کنی و از همون افراد الگو بگیری.
در نهایت، بهت پیشنهاد میکنم همیشه روی اصالت و آماده بودن تمرکز کنی، نه کمالگرایی. اگه جایی اشتباه کردی، راحت بپذیر و قول بده پیگیری کنی. اگر چیزی رو نمیدونی، از پرسیدنش نترس. هیچکسی نیست که همهچیز رو بدونه و بهترین متخصصان کسایی هستن که همیشه در حال یادگیریاند.
امیدوارم این نکات کمک کنه تا وقتی وارد جلسهای میشی یا وظیفهای بهت سپرده میشه، با ذهنی روشنتر و قلبی آرومتر واردش بشی. باور کن، همین حالا هم بیشتر از چیزی که فکر میکنی، شایستهی این جایگاهی. تو این مسیر رو انتخاب کردی تا شنیده بشی، اثر بذاری و قصههایی رو روایت کنی که ارزش شنیدن دارن. و من مطمئنم از پسش برمیای.
من علی زارع هستم و در صورت هرگونه سوال، میتونیم در لینکدین باهم صحبت کنیم.