در حالی که بیش از یک دهه از معرفی مفهوم ارزهای دیجیتال به عنوان یک شکل منحصربهفرد از دارایی و متمایز از سایر فناوریهای دیجیتال به عموم مردم میگذرد، این پدیده نوظهور توانسته است تا تغییرات مهمی را در سبد سرمایه جامعه ایجاد کند. میتوان گفت که از زمان آغاز شکلگیری بیت کوین در سال 2009، هر روزه دامنه محبوبیت و شناخت ارزهای دیجیتال به شکلی تصاعدی در میان عموم مردم افزایش یافته است. در این مدت زمان کوتاه تعداد بیشماری از ارز دیجیتال جدید با ایدهها، آرمانها و پشتوانههای متفاوت ظهور کردهاند و از طرفی توسعه بلاکچین و رشد دائوها سبب ایجاد سازمانهای جدید با کارکردهای تجاری مختلف و سبکهای درآمدی متنوع شده است. با وجود تمام این پیشرفتها در زمان اندک، این دنیای دیجیتال به دلایلی همچنان اصلیترین میزبان سرمایهگذاران حوزه مالی نبوده و بسیاری از افراد، سایر بازارهای مالی را به جهت انباشت سرمایه و کسب سود ترجیح داده و عدهای دیگر با گوشهی چشم به این بازار نگاه مینگرند تا در لحظه مناسب برای شکار سود اقدام کنند. امروز میتوان این ادعا را داشت که از بزرگترین دلایل این کندی در سرعت پذیرش، شکاف ادراکی عموم با واقعیتها و اتفاقات جاری در این بازار است. حال این سوال مطرح میشود که صنعت کریپتو، چگونه میتواند این شکاف در درک عمومی را کاهش دهد؟ هرچه در زمان پیش میرویم، بیتکوین و سایر ارزهای رمزنگاری شده به دلیل کارایی آنها در انجام تراکنش های سریعتر و ارزانتر در مقایسه با روش های پرداخت مرسوم، محبوبیت بیشتری پیدا میکنند. موفقیت پروژههای رمزنگاری نیز تحت تأثیر اثر شبکهای است، یعنی جایی که ارزش یک کالا یا خدمات با استفاده بیشتر افراد از آن افزایش مییابد. همانطور که کاربران بیشتری از ارز دیجیتال استفاده می کنند، تقاضا برای ابزارها و پلتفرمهای اضافی افزایش مییابد. با این حال، در چنین موقعیتی، ارزیابی نگرانیها در مورد خطرات و چالشهای مرتبط با سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال، مانند نوسانات بازار، عدم ورود کامل نهادهای نظارتی و همچنین تهدیدات سایبری، بسیار مهم است و میبایست از سوی کسبوکارهای این حوزه با قدرت پیگیری شود. میتوان این چنین گفت که پذیرش ارزهای رمزنگاری شده، پیامدها و تاثیرات پیچیده ای را در جامعه به همراه داشته و بهبود روند پذیرش آن در جامعه نیاز به ارزیابی و گفتگویی مستمر بین همه طرف های درگیر دارد. ادامه دار بودن وجود دیدگاههای شدیدا متفاوت در صنعتی که ادعا میکند منجی شفافیت و اعتماد است، میتواند منجر به سوء تفاهم و تردید در جامعه شود و اثری معکوس ایجاد کند. برای تسهیل پذیرش این فناوری نوظهور، شفافیت بیشتر در کسبوکارها، تشویق ارتباطات از طریق ایجاد کامیونیتیها و ارتقای تفاهم فکری میان ذینفعان ضروری است. این اتفاق از قطبی شدن و درگیریهایی که مانع پیشرفت و سرزندگی می شود جلوگیری خواهد کرد. شفافیت و کامیونیتیهای مستقل منجی کریپتو در ایران خواهند شد: جای تعجب نیست که وقتی صنعتی تا به این میزان جوان است، یکی از بزرگترین چالشهایی که با آن مواجه خواهد شد، فقدان اعتبار درک شده پیرامون قابلیت اطمینان و نوسان ارزهای دیجیتال معاملهشده باشد و همانطور که گفته شد به نظر میرسد هسته اصلی اختلاف همواره حول اعتماد است. وقتی با چنین وضعیتی روبرو هستیم، ورود روابطعمومی سازمانهای کریپتویی با رویکردی شفاف میتواند موثر واقع شود. ساختارهای روابط عمومی، در طول تاریخ پیشینه خوبی از الهام بخشی در افزایش اعتماد به افراد و سازمانها نشان دادهاند و این مهم در فضای کریپتو تفاوت آنچنانی ندارد. در سال گذشته میلیاردها دلار از کاربران ارزهای دیجیتال که هدف کلاهبرداران قرار گرفتند به سرقت رفت. علاوه بر این، از هر پنج آمریکایی که در نظرسنجی اعتماد به این حوزه شرکت کردند، نظر تنها یک نفر در خصوص ارزهای رمزنگاری شده مثبت بوده است. شیوع کلاهبرداری و تصویر عمومی منفی، نیاز شرکتهای ارزهای دیجیتال و بلاک چین را برای توسعه یک استراتژی روابط عمومی در جهت توسعه کامیونیتیهای موثر نشان میدهد. آموزش ذینفعان مربوطه در مورد اعتبار ارزهای دیجیتال، شیوههای جابجایی در درگاههای معامله و ترویج شفافیت کسبوکار، احتمالاً بر کاستیها در ادراکات منفی غلبه کرده و به پذیرش گستردهتر کمک میکند. این پذیرش یک شبه قابل دستیابی نیست و نیازمند است تا اکوسیستم کریپتو و کسبوکارها حداقل برای مدتی نگاه خود را بر این موضوع معطوف کنند. نگاه کامیونیتی محور در بازارهایی همچون بازار ایران که کاربر دغدغههای قانونی بیشتری بر دوش خود حس میکند اثربخشی بیشتری خواهد داشت.
کریپتو در ایران یک بستر بسیار مناسب برای سرمایهگذاری است، با این حال، بیشتر مردم ایران به طرز بسیار محدودی با تکنولوژی کریپتو، بلاکچین و رمزارزها آشنایی دارند. این باعث میشود که از مزایا و فرصتها در ایران به درستی استفاده نشود. همچنین با داشتن یک کامیونیتی قوی و کارآمد، ما می توانیم فشار و تلاش بیشتری برای ایجاد یک قانونگذاری مناسب در ایران داشته باشیم. در پایان فراموش نکنیم که پایههای این شبکه بر اجتماعات خودجوش و کنجکاو بنا شد و این اجتماع، در وضعیت پر فیلتر و تنگنای مالی فعلی در ایران نیازمند حمایت و نگاه ویژه کسبوکار هاست و پشتیبانی از این کامیونیتیها و پرداختن به نگرانیهای آنها، میتواند صنعت ارزهای دیجیتال در ایران را از وضعیتی که با شک و بیاعتمادی با آن برخورد میکنند و توسط اقلیتی از بازار پذیرفته میشود، به وضعیتی با شتاب رشد بالا تغییر دهد و سبب جذب بیشتر نیروهای فنی، تامین کنندگان نقدینگی و سرمایهگذاران خطر پذیر شود.
پ.ن: این مقاله برای پنجمین نسخه از ماهنامه دامیننس نوشته شده و اگه به حوزه رمزارز علاقه دارید، پیشنهاد میکنم به لینک زیر سر بزنین.
https://bitpin.ir/academy/book/dominance-5/