روایتی در باب علم داریم با این مضمون که نتیجه عقل، حلم است و حلم وسیله کسب علم؛ حقیقتا هم آنطور است ؛علم را نمی شود با تشتط روح و روان و با بی قراری و بی صبری کسب کرد؛ اگر در احوال علما سیری کنیم بهتر به این نکته پی خواهیم برد که گاه ساعت ها در بطن مسئله ای علمی فرومیرفته اند.
در حدیثی دیگر داریم که عقل با علم و تجربه کسب می شود و این هم جای تامل دارد؛ اگر عقل را وسیله تمییز حق و باطل و درست و نادرست بدانیم و در کل وسیله تصمیم گیری، آنوقت خوب روشن است که قدرت تصمیم گیری از علم به جوانب مسئله و تجربه های پیشین در رابطه با مسائل مشابه دارد.
روایت دیگری هم هست که می فرماید هر ظرفی گنجایشی دارد و پر می شود الا ظرف علم که هر چه در آن قرار دهی وسعت می یابد؛ نشان به آن نشان که عالمان تا آخر عمر از دریای علم سیراب نشده و تشنه تر می شوند و در عین حال اظهار نادانی میکنند و این حقیقتا یکی از عجایب خلقت است.
در حدیثی دیگر داریم که علم عامل تسلط و مایه قدرت است و هرکه علم داشته باشد، حکومت دارد و هرکه بی علم باشد بر او حکومت می کنند و بر او مسلط می شوند که در دنیای امروز به وضوح قدرت علم را می توان نظاره کرد و اشکال کار در این است که صاحبان علم از آن سوء استفاده کرده اند و اینجاست که اهمیت علم جویی از سوی صالحان عالم اهمیت پیدا میکند.
این بود نگاه دزدکی به گوشه ای از دریای معارف
در خصوص اهمیت طلب علم
در باب ماهیت علم هم انشاء الله مطلب خواهم نوشت.