
در سال ۲۰۲۵ همهچیز درباره هوش مصنوعی است. از ساخت محتوا گرفته تا مدیریت کمپینها، شخصیسازی تجربه مشتری، اتوماسیون مارکتینگ و مدلسازی داده. اما یک شکاف عجیب ظاهر شده:
تقریباً تمام سازمانها از AI استفاده میکنند، اما تقریباً هیچکس از آن نتیجه واقعی نمیگیرد.
این تناقض بزرگ محور اصلی گزارش تازه Capgemini Research Institute است؛ گزارشی که نقش Chief Marketing Officer را در یکی از پیچیدهترین دورانها بررسی میکند.
انتظارات از CMO بیشتر از همیشه است. تیم مارکتینگ باید رشد بسازد، همزمان فروش را پشتیبانی کند، مشتری و بازار را بشناسد و حالا باید متخصص داده و هوش مصنوعی هم باشد! اما قدرت و اختیارات CMO در حال کاهش است. طبق گزارش:
بودجه مارکتینگ به میانگین تنها ۵٪ از درآمد شرکت رسیده (کاهش نسبت به ۲ سال قبل)
درگیری CMO در تصمیمات استراتژیک از ۷۰٪ به ۵۵٪ سقوط کرده
کمتر از ۴۰٪ از CMOها مالک بودجه MarTech هستند و ۵۵٪ میگویند پروژههای AI را IT تأمین مالی میکند
به بیان ساده، از CMO انتظار تحول میرود، اما ابزارهای لازم در اختیارش نیست.
طبق گزارش Capgemini، حدود ۷۰٪ سازمانها از GenAI استفاده میکنند اما تنها ۷٪ مارکترها معتقدند AI اثربخشی مارکتینگ را افزایش داده است. در اغلب شرکتها AI در مرحله آزمایش باقی مانده و فرآیندها، ساختار و استراتژی با آن همراستا نشده است. در نتیجه، هوش مصنوعی یک وعده جذاب است اما یک نتیجه قابلاندازهگیری نیست.
حدود ۷۰٪ از CMOها باور دارند Agentic AI (هوش مصنوعی چندعاملی و خودمختار) میتواند تحولآفرین باشد.
اما در دنیای واقعی، تعداد کمی از سازمانها آن را اجرا کردهاند. اغلب شرکتها هنوز ساختار، مهارت، داده و امنیت کافی ندارند و اعتماد کمی به تصمیمات خودکار AI وجود دارد. در نتیجه، Agentic AI فعلاً یک چشمانداز است، نه یک کارکرد واقعی.

با وجود وعدههای بزرگ AI، فقط ۱۵٪ از CMOها میگویند کارهای کمارزش در تیمشان واقعاً اتوماسیون شده است. بیشتر تیمها همچنان درگیر کارهای دستیاند. نه زمانی برای استراتژی دارند، نه برای نوآوری و نه برای ارتباط عمیق با مشتری. این یعنی زیرساخت واقعی استفاده از AI هنوز شکل نگرفته.
یکی از وعدههای بزرگ هوش مصنوعی، شخصیسازی در مقیاس بود. اما فقط ۱۸٪ از مارکترها میگویند موفق شدهاند تعاملات شخصیسازیشده تولید کنند. مشکل کجاست؟ دادهها یکپارچه نیستند. معماری MarTech تکهتکه است. همکاری CMO و CIO ضعیف است. مهارت لازم برای استفاده واقعی از AI وجود ندارد. بدون این پایهها، GenAI بیشتر به تولید محتوا محدود میشود تا اثرگذاری واقعی.
گزارش Capgemini یک پیام روشن دارد: CMO باید دوباره تعریف شود. نه بهعنوان تیم تبلیغات، بلکه بهعنوان «رهبر تجربه مشتری» در سازمان. برای رسیدن به این نقطه، چند اقدام ضروری است:
۱. ادغام استراتژی مارکتینگ و فناوری: مارکتینگ دیگر یک جزیره جداگانه نیست. CMO و CIO باید یک تیم واحد بسازند. بدون زیرساخت داده و ابزار یکپارچه، AI کار نمیکند.
۲. بازطراحی مدل عملیاتی مارکتینگ: بخشی از ارزش آینده از کارهای زیر به دست میآید: اتوماسیون کامل - داده Real-Time - ابزارهاهای Agentic AI - سیستمهای تصمیمگیری هوشمند
۳. حذف سیلوها و تنظیم KPIهای مشترک: تا زمانی که مارکتینگ، فروش و محصول اهداف مشترک نداشته باشند، AI فقط یک ابزار آزمایشی خواهد ماند.
۴. مهارتسازی در تیم مارکتینگ: ۶۸٪ از CMOها میگویند تیمشان به مهارتهای جدید نیاز دارد. AI و Agentic AI ، تحلیل داده، استراتژی محصول و اخلاق و امنیت AI. بدون این مهارتها، AI فقط شبیه یک PowerPoint باقی میماند.
گزارش Capgemini یک واقعیت مهم را نشان میدهد. هوش مصنوعی هنوز مشکل مارکتینگ را حل نمیکند، چون مارکتینگ هنوز برای AI آماده نیست. نه دادهها، نه ساختار، نه مهارتها، نه بودجهها، نه همکاریهای بینتیمی!
اما در عین حال، این گزارش فرصت بزرگ را هم نشان میدهد: CMOهایی که از همین امروز ساختار، تیم، داده، فرآیند و فناوری را هماهنگ میکنند، برندههای بزرگ عصر AI خواهند بود. هوش مصنوعی آینده مارکتینگ است. اما فقط برای کسانی که از «پیادهسازی ابزار» به «بازطراحی بنیادین مارکتینگ» مهاجرت میکنند.
✍️ علیرضا کاظمزاده | درباره مارکتینگ، برندها و تجربههای واقعی مینویسم
📱 اینستاگرام: @AlizSocial