alizz9473
خواندن ۳ دقیقه·۴ روز پیش

نوروز رسید

بله. بالاخره نوبت به نوروز رسید.

آب زنید راه را هین که نگار می رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد

امسال بوی بهار واقعا استشمام شد. روز آخر سال، هوا واقعا بهاری بود و بوی بهار می آمد. مثل روزهای ابتدایی 1403 سرد و زمستانی نبود. اما بهار در حساب های مالی و خرید ها و گشت وگذارها مثل اینکه کم رنگ شده بود. شاید بگوییم یکی از دلایلش تلاقی ماه رمضان و پایان سال و تغییر سبک زندگی آدم‌ها بوده است؛ اما دلیل عمده این موضوع از نگاه من چشم انداز و انتظارات تورمی است. خیلی نمی خواهم تخصصی صحبت کنم. به زبان ساده اگر بخواهم بگویم؛ حرفم این است که مردم با علم و آگاهی به این که پس از بهار سال سختی در پیش دارند، خرج ها را آهسته تر کردند و سعی کردند تا جایی که می توانند پول هایشان را تبدیل به دارایی کنند که ارزشش حفظ شود. مثلا طلا و دلار و ارز دیجیتال می خرند و حرفه ای ترها وارد بازی بورس و خودرو و ملک می شوند. البته که این انتظارات تورمی هم بالاخره با یک کور سوی امید می تواند کنترل شود که آن کار و تخصص سیاستمداران و سیاستگذاران است.

بگذریم. از عید گفتیم. مسلما نو شدن سال و صفر شدن عقربه ها؛ امید ها و انگیزه‌هایی ایجاد می کند در افراد برای شروع دوباره. احتمالا سررسیدهایی در این روزها پر می شوند از اهداف و برنامه ها، یا به قول امروزی ‌ها پلنرهایی پر می شوند برای نقشه یک راه و احتمالا و طبق تجربه فقط بخشی از آن ها به مرحله اجرا می رسند. البته که برای شروع کردن هیچ وقت دیر نیست و باید تلاش کرد. همان مثال معروفی که یک کاری را انجام بده حتی به غلط. و نباید فراموش کرد که همین سررسیدها و برنامه های نیم بند هم خیلی به کارهای شخصی و اهدافمان کمک کرده است.

در کنار این بخش از داستان که واقعا برای خودم همیشه نو شدن و صفر شدن روزشمارها انگیزه ای است برای نوشتن اهداف و برنامه ریزی کردن برای رسیدن به روز سیصد و شصت و پنجم؛ روزهای نوروز هم زیباست؛ یا دستکم برای ما آذری ها که فعلا بافت خانواده سنتی یا نیمه مدرن داریم؛ نوروز یکی از پر رفت و آمد ترین جشن ها است. دید و بازدید از خانه بزرگ ترهایی مثل عمو و عمه و خاله و دایی و حتی فرزندان و گاهی نوادگان آن‌ها همیشه جزء برنامه های نوروزی است و از گذشته تا به امروز که پس از گردش سال‌ها رمضان و نوروز یکی می‌شود؛ این دید و بازدیدها تا پاسی از شب هم به درازا می‌کشد.

البته که رنگ و روی این دید و بازدیدها هم مثل گذشته نیست. حالا علایق آدم ها متفاوت است. ممکن است افرادی باشند که دید و بازدید را نپسندند و یا از نوع تعاملات و سوالات امروزی ها که واقعا هم سوالات شخصی است بیزار شوند. به نظر می رسد می توان با تنظیم یک شیوه نامه و گسترش آن در بین خانواده‌ها و افراد از بروز سوء تفاهم ها جلوگیری کرد. پرسش هایی مثل میزان درآمد، چرایی ازدواج یا طلاق، چرایی فرزند آوردن یا نیاوردن و ... خیلی مباحث پیش پا افتاده و ابتدایی است که بهتر است در این چنین مراسمات مورد پرسش قرار نگیرند. خیلی کار دشواری نیست، مگر این که واقعا نخواهیم...

به هر حال اگر چه که صائب گفته است

بس که بد میگذرد زندگی اهل جهان مردم از عمر چو سالی گذرد،عید کنند

ولی نوروز بخشی از هویت تاریخی ما ایرانیان است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت و مثل همیشه اگرچه کلیشه‌ای هم می‌شود ولی باید انتظارات را به سمت خوب و مثبت هدایت کرد تا امیدها زنده شوند. به امید بهترین ها در سیصد و شصت روز باقیمانده از سال 1404


بهار 1404 - استان خوزستان؛ عکس از دوستم علی آقا
بهار 1404 - استان خوزستان؛ عکس از دوستم علی آقا


انسان ازآن چیزی که بسیار دوست میدارد، خود را جدا می سازد.در اوج تمنا نمیخواهد. دوست می دارد اما در عین حال میخواهد که متنفر باشد.امیدوار است،اما امیدوار است امیدوار نباشد.همواره به یاد می آورد اما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید
نظرات