alizz9473
alizz9473
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

یاد بعضی نفرات روشنم می دارد (2) و یا اینکه یه روزی حسرتش رو می‌خوری؟

وقتی مامان اصرار می کرد که بریم خونه مامانی که ده دقیقه بیشتر با ما فاصله نداشت و من قبول نمی کردم، بر می گشت می گفت «یه روز حسرتش رو می خوری». اون موقع نفهمدم، ولی حالا فهمیدم که مادران هم از دسته پیامبرانند و غیب می دانند. مادران هم با آسمان ها در ارتباط اند و با خوابی یا دلهره‌ای ناگهانی یادمان می افتند و از بد روزگار احتمالا همان روز و همان موقع بلایی سرمان آمده یا گره ای به کارمان افتاده است. بله مادران هم پیامبرند و با پیامبران حشر و نشر دارند. آنها جسمانی زمینی دارند، ولی روحشان به آسمان ها وصل است. ولی ما فراموش کاران روزگاریم. ما یادمان می رود که مادر چه برایمان کرد و ما چگونه پاسخش را می دهیم. روزانه او دست به دعا است یا زیر لب دعا می کند که ما به سلامت برویم و برگردیم، ولی ما چه؟

این هایی را که نوشتم شاید فکر کنید کلیشه ای شد؛ ولی راستش دلیلش بیشتر دیدن تصویر زیر است. این تصویر شاید شرح مناسبی باشد برای همان جمله قصار معروف که «گاهی خیلی زود دیر می‌شود».

گاهی خیلی زود دیر می شود!
گاهی خیلی زود دیر می شود!


این کیفیت زندگی که روزگاری کات می خورد بین خاطرات و یادبودهایی که داشتیم را هنوز نتوانسته ام درک کنم. هنوز به نبودن آدم‌ها و رفتن یک باره شان عادت نکرده‌ام. هنوز هم حسرت میخورم روزهایی را که می شد بیشتر کنار عزیزانمان باشیم، ولی کار و دغدغه این زندگی یا بی حوصلگی و غفلت؛ آن فرصت ها را از ما گرفت. و ذکر هر روز و شب من این است
یاد بعضی نفرات خوشم می دارد....

یاد بعضی نفرات....




دلنوشته
انسان ازآن چیزی که بسیار دوست میدارد، خود را جدا می سازد.در اوج تمنا نمیخواهد. دوست می دارد اما در عین حال میخواهد که متنفر باشد.امیدوار است،اما امیدوار است امیدوار نباشد.همواره به یاد می آورد اما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید