شخصیت استاد بسیار متین و باوقار بود، به شکلی بود که دوست داشتید شما هم به شخصیت یک هنرمند واقعی نزدیک می شدید و در کالبد آن فرو می رفتید تا دنیایی جدید را تجربه می کردید و قدری از این ذهنیت عقل حسابگر و منفعت طلب که تمام روابط را بر مبنای منافع خود باز تعریف می کند خلاص می شدید.
آیا در فضای هنر، انسان روح خود را از پلیدی منزه می کند و به خلوص واقعی می رسد یا اینکه ممکن است در مقاطعی با چالش های مواجه شده و قافیه را ببازد و با توجیه غم نان خود را توجیه کند؟این مبارزه انگار مبارزه ای پایان ناپذیر و دائمی بین خیر و شر است و در هر لحظه انسان در مواجه با این موضوع قرار دارد.
تکیه هنرمند بر مخاطب است و همین موضوع باعث توجه و اهمیت او به دیگران می شود. بلاخره برای بازخورد گرفتن برای کار خود باید گوش شنوایی داشته باشد تا بتواند ادامه مسیر را درست انتخاب کند و این وابستگی بزرگترین مزیت کار هنریست.
نوشته شده توسط: منصور آل کثیر