آنان به غریزه هاشان خیانت نمی کنند
هنگامی که همه می دوند اگر تو بیافتی
اگر تو جا بمانی
نه به آنان که رفتند می توان خرده گرفت
و نه به تویی که وا مانده ای
طبیعی ایست
آنان رفتند و تو ماندی
طبیعت آنان است که بی تو بروند
و تو نباید از هیچ کس انتظار داشته باشی
در این بین
اگر کسی پیدا شود و تو را راه گشا شود ..
او همان کس است که قانون طبیعت را بهم زده
یعنی او همان بالاتر از طبیعت است
بالاتر از طبیعت یعنی ماورا ..
او همان کس است که می تواند در زمان خودش نباشد
می تواند با هر کلمه ساده تو را ببرد
او بر خلاف دیگران به غریزه خودش پای بند نیست
او نمی دود و از تو دور نمی شود
بلکه نشسته و حتی تا کمر خم می شود تا تو را از جای بلند کند
او همان ساده ی دیگران است که ماورایی دارد
ماورایی
که می تواند در آن تو را زودتر از بقیه برساند
و دیگران را در خیانت خودشان خواب کند
جالب است وارونه بودن
آنان وارونه دویدند
به همین سادگی به اشتباه راه را دویدند و
به غریزه خودشان خیانت نکردند
تو که ماندی بدان
بیشتر راه را درست نرفتی
ماورای خواسته هایت را
می توانی در دو قدم برگشت ببینی
آن که در کار خودش بیند پدید
در نهایت بیش گردد زان حدید
...