سه تار نبودیم
فقط دو تار بود
هر دو را می کشیدن با چوب
می لرزیدیم
دو تار لرزان
کسی نگفت این دو ابتدا کجا بودن
درخت بودن دو سیم بودن
ما را می کشیدن
از کشیدن ما لذت می بردن و از لرزیدن ما دست می زدن
کاش هیچ وقت سه تار نشویم
امید به کهنه شدن و دل زدگی
شاید تنها شویم
گوشه ای بیافتیم دیگر نلرزیم
آخرین امید
هر دو در گوشه ای باشیم پر از خاک
نت آخر را چنگ بزن و بکوب
شاید ناخن هایت کار را تمام کند
...