امروز هارد اکسترنالم 1 ترام رو زدم به لپتاپم. پوشههایی که ویدیوهای آموزشی روشون ذخیره کردم رو حجمشون رو جمع زدم ، 540 گیگ شد.
رفتم توی سایت یودمی ( سایتی که پر از دورههای آموزشی هست) ، تعداد دورههایی که پولی بودن و با تخفیف ثبتنام کردم 137 تا هست.
یه چیزی هست به نام " جمع کردن خیلی زیاد از چیزها برای استفاده بعدی ازشون و بلااستفاده ماندن اونها" این اسم واقعیشه، اسم علمی و روانشناسیش رو نمیدونم و من این چیز رو دارم، نمیدونم جزو بیماریها هست که بگم بهش مبتلا هستم یا نه :)
حالا چرا رفتم سراغ هارد؟
پریروز صبح داشتم پادکست هلی تاک رو گوش میدادم. با طاها از پادکست پاپریکا صحبت کرد، طاها میگفت که دوست داره فیلمهای اول کارگردانهای بزرگ رو ببینه. برا موفقیت ما جایگاه اون فردی که الان خیلی شاخص هست رو میبینیم و میخوایم الان در مدت کم به جایگاهش برسیم در حالیکه باید ببینیم اون طرف چندین سال کار کرده و کارهای اولیهش هم شاید افتضاح بودن، پس عجله نکنیم و هم اینکه بالاخره از یه جایی شروع کنیم، طاها میگفت خودم که به شدت خجالتی و کمرو هستم اگه قسمت اول پادکستم رو نمیساختم الان قسمت nام نبودم.
این نوشته شروع کار من هست
چندتا ایده اپ و سایت دارم. اون چندین صد گیگ ویدیو رو هم توی چندسال گذشته گرفتم که برنامهنویسی و طراحی وب و غیره رو یاد بگیرم، ولی نگرفتم.
از امروز اولین قدم واقعی رو بر میدارم و شروع میکنم.
نوشتههای توی ویرگولم بیشتر تجربه هام خواهند بود در مسیری که به موفقیت احتمالا خواهم رسید. فقط همین. دنبال پرسونال برندینگ و بک لینک و اینفلوئنسری و این موارد هم نیستم که اگه میبودم اکانت با نام واقعیم میبود.
بیشتر در مورد چیزهایی که در مورد برنامه ریزی و موفقیت یاد میگیرم خواهم نوشت و تجربه های شخصیم.
خیلی دنبال سایت و اپی گشتم که افراد تجربه های شخصیشون رو توی موفقیت ها و شکست ها نوشته باشن ولی چیز زیادی پیدا نکردم. این شد که خودم شروع کردم.
25 مهر 99