چرا تشیع در میدان زمین میخورَد؟
(این یادداشت ۲۹ آذر ۱۴۰۳ در کانال تلگرامی حرفراه منتشر شد.)
️ دیشب گزارش اخیر خانم کوهنورد، خبرنگار بیبیسی از شرایط شیعیان و حرمهای اهل بیت (علیهم السلام) در سوریه را دیدم. بسیار ناراحت کننده بود.
️ هفت سال پیش در آبان ۱۳۹۶ سرلشکر
شهید قاسم سلیمانی در نامهای پایان داعش را در عراق و سوریه اعلام کرد.
بعد از آن همه هزینههای مادی، معنوی و انسانی که منجر به شکست داعش شد، تشیع ۶ سال فرصت داشت به گونه دیگری در سوریه فعالیت و پایگاه خود را تقویت کند.
۶ سال فرصت داشت تا سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی خود در سوریه را افزایش دهد، اما به فکر نبودیم. شاید فکر میکردیم مسئله جمهوری اسلامی است نه تشیع!
️ میشد با ۶ سال فعالیتهای عامالمنفعه اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی یک پایگاه قابل قبولی ایجاد کرد تا امروز نگران پارههای تنمان در نبل و الزهراء نباشیم.
میشد جاگیری سوریه در جغرافیای تشیع به گونهی دیگری باشد. اما نشد!
این به معنی حمایت و تثبیت بشار اسد نیست بلکه در جهت گسترش عمق نفوذ معنوی تشیع در ورای حکومت مستقر و خدمت به مردم منطقه است.
️ این از دمشق اما از تهران بگوییم. در ۱۴۰۱ با فوت خانم مهسا امینی آتشی از زیر خاکستر سر برآورد که کاملا قابل پیشبینی بود. نزدیک به ۴ ماه کل کشور درگیر التهاب بود و پسلرزههای آن تا الان ادامه دارد.
در آن درگیریها معترضان از کف خیابانها جمع شدند اما پوشش زنان، مخالفت با دین رسمی و تعرض به روحانیان به مرحله جدیدی وارد شد.
️ شخصیتهای موثر شیعی و حوزههای علمیه در ایران عموما با برخوردهای خشن با معترضان همراهی نکردند و اکنون بعد از دو سال با سیاست الزام به حجاب و استفاده از خشونت، صریحتر مخالفت میکنند؛ اما چه سود؟ حالا که همه هزینههای منفی آن فاجعه را پرداخت کردیم؟
نوشدارو پس از مرگ سهراب؟
️ تشیع چه بخواهد و چه نخواهد درگیر بازی بزرگتری است که محدود به مدرسه، حسینیه و مسجد نیست.
در این دوران گذار از نظم قبلی جهانی هر گروه دارای قدرت، بازیگری جدی است. یا میبرد و یا میبازد.
تشیع چه بخواهد و چه نخواهد علاوه بر معادلات اجتماعی و فرهنگی حتی در معادلات جهانی مثل کریدورها نقش ایفا میکند و یک بازیگر منطقهای و جهانی است.
️ تشیع بعد از تشکیل جمهوری اسلامی گویی بخشی از وظایف خود را به حکومت شیعی واگذار کرده است اما واقعیتهای جهان به واگذاریهای ما توجه نمیکند و منطق خود را تحمیل مینماید.
هیچ دولتی توانایی مدیریت بهینه و مطلوب نهادهای مدنی و دینی را ندارد و جمهوری اسلامی در شرایط فعلی به طریق اولی این امکان را ندارد.
️ باید سازمان تشیع بازسازی شود. باید بازسازی شود تا بتواند در روندهای کلان، موثر باشد و در مدیریت مسائلی مثل آنچه بر تهران و دمشق رفت نقش ایفا و از کیان و پیروان خود حمایت کند.
به نظر میرسد برای بازسازی سازمان تشیع متناسب با نیازهای روز دو اقدام همزمان باید صورت پذیرد:
1. ایجاد اندیشکدههای شیعی در جهت شناخت شرایط و ارائه راهبرد
2. بازسازی موسسات و نهادهای مذهبی برای کنشگری در سطح منطقهای و جهانی
️ اگر بهترین اندیشکدها تاسیس شود اما بدنه اجرایی تشیع مثل الان ضعیف باشد عملا فایدهای ندارد.
از سمت دیگر اگر سازمانهای قوی تشکیل شوند و به ایدهها و افکار رهبران خود اکتفا کنند احتمالا تغییر جدی حاصل نخواهد شد.
️ به باور این قلم اگر این تغییرات با محوریت قم و نجف انجام شود احتمال موفقیت بیشتر خواهد بود.
سنت تاریخی زعامت و سامانیابی تشیع امروز به نهاد مرجعیت رسیده است و اگر تغییرات در پیوند با این درخت کهن شکل بگیرد ریشههای عمیقتری خواهد داشت.
️ باید از سرعت و عمق تحولات و شکستهای اخیر عبرت گرفت. دیروز در تهران زمین خوردیم و امروز در دمشق. تسری شکستها به بیروت و بغداد و بامیان بسیار نزدیک است.
این بازی بزرگی است که قدرتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی پشت آن هستند و ما امکان خروج از آن را نداریم. یا باید آن قدر ضعیف شویم که از معادلات حذف گردیم یا خود را بازسازی کنیم و تعریف نویی از قدرت و نفوذ تشیع ارائه دهیم.