درمان انگیزشی لکنت زبان در گرگان ـ گروه درمانی لکنت 09909501428
انگیزش در لکنت:
انگيزش يک مرحله از درمان نيست. ما بايد از اوايل درمان در مراجعه کننده انگيزه ايجاد نماييم.اما مشکلات انگيزشی در سرتاسر فرايند برنامه درمانی رخ می دهند.
در مورد اهميت انگیزش نمی توان اغراق کرد. لکنت مشکلی است که مراجعه کننده برای خودش ايجاد می کند.مراجعه کننده بايد مسئوليت رفتار های لکنتش را برای حذف يا اصلاح آنها بر عهده بگيرد.
موفقيت يا شکست در درمان بستگی زيادی به انگيزه مراجعه کننده و بستگی کمتری به متخصص بالينی و برنامه درمانی دارد .اين چيزی است که مراجعه کننده بايد هنگام مراجعه به کلينيک به آن اعتقاد داشته باشد.شناخت تمام مشکلات انگیزشی که در افراد لکنتی بزرگسال اتفاق می افتد ممکن نيست،اما می توانيم بر چهار مشکل شايع آن تمرکز کنيم:
تنظيم هدف
بيزاری از لکنت
عدم اعتماد به متخصص بالينی
بی اعتنايي به رها کردن نتايج ثانويه
تنظيم اهداف بسيار عالی يا بسيار کم ارزش
تنظيم هدف در يکی از اين دو جهت بسيار مشکل ساز است.برخی از مراجعه کنندگان هدف های بسيار حقير و کوچکی برای خود قرار می دهند زيرا به طور غير معمول دارای ارزوهايي در سطح پايين هستند.ممکن است فرد لکنتی که مشکل خود را تا دوران بزرگسالی به همراه اورد در ابتدا،و برای هميشه درباره خود؛به عنوان يک فرد لکنتی بينديشد.او خودش را نالايق و نامطلوب می شناسد.
امکان دارد او هدف های بسيار حقيرانه ای را برای خود در نظر بگيرد،زيرا اعتقاد دارد شايستگی رسيدن به هيج چيز غير از اهداف حقيرانه را ندارد .
ما می توانيم با نشان دادن اينکه لکنت تنها يک ويَژگی گفتاری است به ايجاد انگیزش در اين مراجعه کننده کمک نماييم.
ما می توانيم به طور واقع بينانه به او کمک کنيم تا امتيازات و تعهداتش را ارزيابی نمايد.واضح است که لکنت برای فرد گرفتاری ايجاد می نمايد. اما،در بيشتر افراد به واسطه هوش و ويژگی شخصيتی مثبت بيش از حد معمول متعادل نگه داشته می شود و درست است که لکنت اغلب تصورات شخصی فرد لکنتی را انتقال می دهد، اما متصص بالينی بايد در متقاعد او به اينکه اين طرز فکر درست نيست تلاش نمايد.
لکنتی های ديگری هم وجود دارند که اهداف غير واقع بينانه ای برای خود در نظر می گيرند.به عنوان مثاال،ممکن است هدف يک مراجعه کننده ،گفتار «کامل» باشد،اما او به طور دقيق درک نکرده است که گفتار «طبيعی» نيز دارای نقايصی می باشد.
اين مشکل کوچکی است و معمولا ازاين طريق که مراجعه کننده يک گوينده را با ديد تجزيه و تحليل گرانه و عينی،مشاهده نمايد به سرعت حل می شود.او کشف خواهد کرد که حتی بهترين گويندگان طبيعی نيز کاملا روان صحبت نمی کنند.
اهداف والای ديگری وجود دارند که برای مراجعه کننده و متخصص بالينی مشکل ساز می باشند.ممکن است فرد لکنتی هدفهای شغلی غير واقع بينانه ای برای خود قرار دهد.
احتمال دارد چنين گمان کند که «اگر من لکنت خود را متوقف کنم،هر کاری بخواهم انجام می دهم»اين مراجعه کننده استعداد و امتيازات خود را با ديد مثبت نگاه می کند.برای مثال او بايد درک کند که ناتوانی در تکميل دوره های مهندسی هسته ای هيچ ربطی به مسأله روانی گفتار او ندارد.
ناخوشايندی لکنت:
بيزاری از لکنت در انگیزش دخالت دارد.
اگر مراجعه کننده به طور ارادی نسبت به تجربه ناهنجار خود بی اعتنا باشد،هيچ پيشرفتی در درمان نخواهد داشت.
او بايد قادر به حس کردن،ديدن و شنيدن لکنت خود برای درک بيشتر ان باشد.بنابرين متخصص بالينی بايد به مراجعه کننده کمک کند تا يک نگرش واقعی نسبت به رفتار های لکنتش به دست اورد.
زمانيکه اين امر اتفاق بيفتد،مراجعه کننده می تواند رفتارهايش را شناسايي و اصلاح نمايد.
تاريخچه شکست،بی اعتمادی به بار می آورد:
گاهی اوقات متخصص بالينی از اينکه به دليل بی اعتمادی به درمانگر در مراجعه کننده دارای لکنت انگیزش ايجاد نمی شود،شگفت زده می گردد.
معمولا منشا اين مشکل،تاريخچه ای از شکستها می باشد.مراجعه کننده به متخصص بالينی خود اعتماد نمی کند زيرا تجربيات درمانی گذشته او هيج دليلی بر اين اعتقاد که موفق خواهد شد به او نمی دهد.متخصص بالينی بايد اعتماد ايجاد نمايد.
فوايد لکنت:
برخی از مراجعه کنندگان انگيزه ای برای حذف يا کنترل لکنت خود ندارند به اين دليل که نمی خواهند پاداش های ناشی از ناروانيشان را از دست بدهند.
فرد لکنتی اغلب به دليل لکنتش مسئوليت پذيزی کمتری دارد.او به خاطر لکنت تلفن نمی زند،پيامی را نمی رساند و يا گزارشی در کلاس ارائه نمی دهد.همچنين ما بايد بفهميم لکنت بهانه مناسبی برای شکست است.اگر توجهی به لکنت فرد لکنتی نشان ندهيم،او مجبور است با يک سری واقعيتهای نامناسب روبه رو شود.مابايد وی را متقاعد سازيم که روانی گفتار بسيار با ارزشتر از« فوايد» لکنت است.
ارزيابی هزينه کردن نسبت به ارزش داشتن:
روش های قابل استفاده خاصی برای ایجاد انگیزش در فرد دارای لکنت زبان وجود دارد.
شايد يکی از موثرترين روش ها کمک به مراجعه کننده در ارزيابی ارزش و بی ارزشی درمان است.هيچگاه نبايد به مراجعه کننده بگوييم درمان آسان و بدون درد است،اما می توانيم اورا قانع نماييم که نتيجه نهايي روانی گفتار ارزش اين هزينه را دارد. اين ارزشها انواع مختلفی دارند.
در بعضی موقعيتها،يکی از ارزشها،ارزش مالی است.در تمام موقعيتها،سرمايه گذاری وقت و انرژی وجود دارد.فرد لکنتی در حال درمان بايد انتظار شکست،موقعيتها نامطلوب موقتی و حالات غير طبيعی هدفمند را داشته باشد.
همچنين او بايد منتظر رهايي از الگوهای رفتاری کليشه ای خود باشداو بايد امادگی پذيرش ترس و اضطرابش را داشته باشد.ارزشهايي وجود دارند که بسيار مهم هستند ولی نتيجه آنها مهمتر است.متخصص بالينی بايد نسبت به اين حقيقت که اکثر مراجعه کنندگان به ارزش هزينه کردن نسبت به فايده داشتن اشتياق بيشتری دارند،حساس باشد.
متخصص بالينی بايد به مراجعه کننده بفهماند که روانی گفتار،چگونه زندگی او را در جهات مثبت تغيير میدهد.
اين امر می تواند به طور بلقوه تاثير مثبتی بر ارتباطات بين فردی و فرصت هاي شغلی مراجعه کننده داشته باشد و همچنين باعث بهبود خودپنداری ومی گردد.
روانی گفتار،تفاوت اورا با ديگران از بين می برد و ارتباطات اجتماعی اورا در زندگی راحت تر می کند و به معنای واقعی،روانی باعث از بين رفتن شکسته نفسی فرد می گردد.اين مسئله برای افرادی که به اثر لکنت در زندگی قربانيان ان حساس نيستند،مبالغه اميز به نظر می رسد.بحث هزينه کردن نسبت به ارزش داشتن مربوط به يک زمان خاص نيست.
طی فرايند درمان و به خصوص در حين لحظات سخت و دردناک،متخصص بالينی بايد به مراجعه کننده متذکر شود که زمان،تلاش و درد،سرمايه های با ارزش جهت روانی گفتار در اينده هستند.
تعهد و کارايي متخصص بالينی:
متخصص بالينی می تواند با ارائه شايستگی و تعهدات بالينی خود مراجعه کننده انگيزه ايجادنمايد.
متخصص بالينی با اثبات آگاهی و دانش خود از ماهيت لکنت،پاسخگويي درست به سوال ها،آمادگی وسازماندهی برای هر جلسه درمان و از طريق نشان دادن توانايي برای تطبيق خود بانياز های خاص مراجعه کننده در طول و بين جلسات و با اجرای شيوه های حرفه ای در تمام لحظات شايستگی خود را به مراجعه کننده نشان می دهد.
وی همچنين با برقراری ارتباط ميان درک کامل و اهميت آن،با تمايل نشان دادن به سهيم بودن در رفتار های غير طبيعی مراجعه کننده درتلاش برای درک آنها و با دردسترس بودن برای تماس های تلفنی و مشاوره،زمانيکه مراجعه کننده مشکلات و نگرانی های پيش بينی نشده دارد تعهدات خود را نشان می دهد.
متقاعد کردن مراجعه کننده در اين مورد که موفقيت قابل دسترس است:
متخصص بالينی با ايجاد اميد می تواند انگیزش به وجود بياوريد.
دليل اينکه مردم انگيزه ای برای انجام کاری ندارند اين است که هيچ دليلی برای اميدوار بودن به اينکه چيزی ممکن است تفاوت ايجاد کند ندارند.
اگر اميدوار بودن به اينکه چيزی ممکن است تفاوت ايجاد کند ندارند.اگر بتوانيم به فرد لکنتی نشان دهيم که برای اعتقاد داشتن دليلی وجود دارد،کاردرمان از تمام جهات آسانتر خواهد بود.بهترين منبع اميدواری وجود يک مراجعه کننده موفق است.
در بيشتر مراجعه کنندگان با مشاهده شخصی که بر لکنتش فائق آمده است .به طور نسبی انگیزش ايجاد می شود.البته يک مراجعه موفق تأثير بيشتری خواهد داشت،اما نوار کاست يا نوار ويدئويي«قبل»و«بعد»از درمان نيز بسيار موثر است.
متخصص بالينی همچنين می تواند از طريق رسم منحنی ای که پيشرفتهای مراجعه کننده را نشان می دهد،وی را اميدوار سازد.
موفقيت اغلب با گام کوچکی پيش می رود،بنابرين مراجعه کننده از پيشرفت خود غافل است.
با محاسبه و رسم منحنی برای رفتار،متخصص بالينی می تواند پيشرفت مراجعه کننده را در شکل ساده اما نمادين به او نشان دهد.اگر مراجعه کننده ببيند پيشرفت کرده است،انگيزه ای برای ادامه تلاش هايش در او ايجاد می شود.
نشان دادن مسير روان صحبت کردن به مراجعه کننده:
يکی ديگر از روش های که به انگيزش مراجعه کننده کمک می کند،ترسيم توالی درمان است.
اين روش باعث ايجاد اعتماد و اعتقاد به متخصص بالينی می گردد زيرا،مراجعه کننده معتقد است الگويي وجود دارد که متخصص بالينی آن را درک می نمايد.نقشه درمان به مراجعه کننده اجازه می دهد بفهمد در کجای فرايند درمان قرار دارد.
اگر ببيند به سمت جلو حرکت می کند،تمايل بيشتری برای تلاش در درمان و کامل کردن تکاليفش در خارج از کلينيک خواهد داشت. اعتقاد من اين است که درک کردن هميشه انگيزش را در مراجعه کننده بزرگسال افزايش می دهد.
متخصص بالينی بايد روش،هدف و منطق هر مرحله را در فرايند درمان توضيح دهد.
مراجعه کننده را در تنظيم اهداف درگير نماييد:
اگر مراجعه کننده در ايجاد اهداف کوتاه و بلندمدت مشارکت داده شود،انگيزه بيشتری خواهد داشت.
مشکل متعلق به مراجعه کننده است.اوبايد احساس نمايد راه حلی در اختيار دارد.اگر مراجعه احساس کند مسئوليت برای تنظيم اهدافش در برنامه دارد،تمايل بيشتری به تلاش در برنامه درمان از خود نشان خواهد داد.
دادن اين مسئوليت به فرد لکنتی کار مهمی است،بنابرين او از ابتدا احساس می کند متخصص بالينی نمی تواند به او روانی گفتار را ببخشد.روانی گفتار با صرف زمان و تلاش از جانب مراجعه کننده به دست می آيد.متخصص بالينی يک راهنما و معلم است،نه يک شفا دهنده.
پاداش پيشرفت:
در نهايت متخصص بالينی می تواند با ايجاد تقويت برای پيشرفت، انگیزه یا انگیزش ايجاد نمايد.
تقويت کننده اساسی در درمان،رضايت متخصص بالينی است.ممکن است رضايت وی،کلامی يا غير کلامی باشد.اينکه مراجعه کننده دقيقا بداند چه چيزی تقويت می شود مهم است.به عنوان مثال در طول مرحله شناسايي ،متخصص بالينی توصيف دقيق از رفتار لکنت را تقويت می کند نه روانی گفتار را.
در مرحله شناسايي،رفتار لکنت ضروری است.در حقيقت متخصص بالينی آشکارا مراجعه کننده رابرای تمايلش به لکنت تقويت می کند.
همانطور که در درمان ادامه می يابد، اهداف تغيير می کند و پيشرفت به طور پيوسته دوباره تعريف می شود.اين مهم است که ما به سرعت به خود رضايتی برسيم.مراجعه کننده در زمان ارزيابی و تقويت گفتارش در جهان خارج متخصص بالينی را همراه خود ندارد.
او خود بايد متخصص بالينی،منبع انتقاد و تقويت خودش باشد.وابستگی مراجعه کننده به متخصص بالينی ممکن است به من متخصص بالينی ضربه وارد کند،و اين امر می تواند برای موفقيتهای دراز مدت و انتقال روش به بيرون از کلينيک بيش از اندازه مضر باشد.