ارتباط بین NDT و کاردرمانی بسیار عمیق است. این دو دارای اصول و فلسفه های مشترک هستند. و هردو قصد دارند که بازده انسان را در اجرای اکوپیشن ها بالا ببرند. NDT مهارت کاردرمانگران را به منظور ارتقا سطح مداخلات بالا برده است.
کاردرمانگران اولین بار در دهه 1960 با کارهای خانم و آقای بوبت آشنا شدند. خانم و آقای بوبت در همان مراحل اولیه تئوری خود اهمیت روش بین رشته ای را درک کرده بودند.
Schleickkorn بیان می کند. که به نظر من جدای از درمان های آنها یکی از کمک های بزرگ خانم و آقای بوبت اقدامشان در شکستن موانعی بود. که برای مدت بسیار طولانی بین رشته های فیزیوتراپی ، کاردرمانی و گفتاردرمانی وجود داشتند بود.
این مفهوم که برای فیزیوتراپیست ها شکل گرفته بود در کاردرمانی هم دارای اهمیت می باشد. زیرا تسهیل مراحل حرکتی نرمال برای تمام فعالیت های روزمره زندگی لازم می باشد.
یک کاردرمانگر آمریکایی به نام Judy Murray که با خانم و آقای بوبت مکاتباتی را داشت. ، مفاهیم IADL و ADL ، بازی ، بینایی ، حسی ، درکی و وسایل کمکی و تطبیقی را با روش های درمانی NDT ادغام کرد.
یک مدرس کاردرمانی دارای گواهی NDT به نام Mechtild Rast اهمیت عملکرد اندام فوقانی و بازی در کودک را وارد رشته کرد. و یک تئوری اصلی و پایه ای را شکل داد. این اصول اولیه کاردرمانی ، آموزش NDT را تحت تاثیر قرار داد. و روش کل نگر کار تیمی را در مداخلات NDT برجسته کرد.
درمانگران در حیطه کودکان ، آکوپیشن های بازی ، آموزش ، استراحت و خواب ، ADL ، IADL و مشارکت اجتماعی را ارزیابی می کنند. هر یک از این آکوپیشن ها در چارچوب NDT با تاکید بر روی مفاهیم پوسچر و حرکت در هر عملکرد می توانند ارزیابی و تسهیل شوند.
NDT یک مدل پویا و مراجع محور است. که درمانگران را در سراسر دنیا برای ارزیابی و مداخله کودکان و بزرگسالان با مشکلات مغز و اعصاب راهنمایی می کند. این مدل یک چارچوب استدلال بالینی و آنالیز برای مدیریت آسیب های معین ارائه می دهد.
سپس با ارزیابی های عمیق تر آسیب های خاص در حرکت و ساختار بدن که می تواند شامل. آسیب های عصبی – عضلانی ، شناختی ، درکی و حسی باشد مشخص می شوند.
تاکید بر روی حرکت نرمال در مدل NDT به این دلیل است که حرکت نرمال محتمل ترین نوع برای رسیدن به الگوهای پیچیده حرکتی می باشد. NDT انتظار ندارد که مراجعان تمام حرکات نرمال را کسب کنند. بلکه به دنبال این است که بسته به توانایی های فرد مهارت های حرکتی موثرتری را ایجاد کند. که نقص های سیستم بدن را هم به حداقل برساند.
مدل درمانی NDT به دانش کاردرمانگران از الگوهای حرکتی جبرانی و غیر معمول ناشی از آسیب های اولیه و ثانویه هم بستگی دارد. به گونه ای که هم در حیطه کودکان و هم در حیطه بزرگسالان لازم است که درمانگران متوجه شوند الگوهای حرکتی غیرمعمول چرا و چگونه بدنبال بیماری ایجاد می شوند.
کاردرمانگر همچنین ممکن است محیط و یا ملزومات تکلیف را برای اینکه انتخاب های حرکت و پوسچر را تحت تاثیر قرار دهد اصلاح کند. برای مثال استفاده از سطح بلند تر برای بلند شدن از حالت نشسته می تواند نیازهای کنترل حرکتی را کاهش و امکان موفقیت در حرکت را افزایش دهد.
در هنگام ارزیابی آکوپیشن، درمانگر از طریق ترکیب مشاهده ی حرکت و لمس عضله و تون وضعیتی در هنگام فعالیت و استراحت ، روی آنالیز پوسچر و حرکت فرد تاکید می کند. هنگام مشاهده عملکرد فرد، درمانگر هم توانایی حرکت و هم نقص های تک سیستمی و چند سیستمی را ارزیابی می کند. توجه ویژه روی راستای وضعیتی و تعامل سیستم های بدن معطوف است.
هنر استفاده از مهارت هندلینگ یک ابزار قدرتمند و منحصر به فرد در فرآیند درمان می باشد. درمانگران با قرار دادن دست خود روی بدن فرد الگوهای جبرانی و پاسخ های بدنی به تغییرات پوسچر و حرکت را حس می کنند. استراتژی های حرکتی و کنترل پوسچر فرد را تسهیل می کند. چرکاتی که با اجرای تکلیف تداخل دارند را مهار می کنند. و از حرکاتی که در طول زمان ممکن است به آسیب های ثانویه منجر شوند جلوگیری می کنند.
بازخورد حسی لحظه به لحظه بین مراجع و درمانگر پروسه استدلال بالینی را شکل داده. و درمانگر را در درجه بندی هندلینگ ، تغییر مکان دست ، کمک دادن و تغییر شدت ورودی حسی اعمال شده راهنمایی می کند.
ارزیابی و مداخله به عنوان بخشی از دیدگاه کل نگر NDT کاملا در هم تنیده و یکپارچه هستند. هنگامی که فرد توانایی حرکت را کسب می کند ، هندلینگ کمرنگ شده و نهایتا حذف می شود. و وابستگی به درمانگر کاهش می یابد.