همانطور که میدانید بازاریابی دیجیتال به عنوان یکی از مهم ترین ارکان رشد و توسعه کسب و کارها در یک دهه اخیر، همواره حضوری پررنگ و نقشی تعیین کننده در پیشی گرفتن رقبا از یکدیگر داشته است.
اما این بازاریابی دیجیتال چطور توانست اینقدر سریع بازاریابی سنتی را به حاشیه ببرد؟
طبق تحقیقات انجام شده؛ رشد سریع تکنولوژی، دسترسی عمومی به اینترنت و از همه مهم تر تمایل بالای مردم در حضور در فضای مجازی موجب شده است تا بازاریابی دیجیتال به عنوان یک عنصر حیاتی در برقراری ارتباط بین کسب و کارهای مختلف و مخاطب جایگاه خود را پیدا کند.
از طرف دیگر خیلی از کسب و کارها با حضور در فضای مجازی نه تنها نمیتوانند موفقیت چشم گیری کسب کنند بلکه ممکن است اعتبار گذشته خود را نیز خدشه دار کنند، چراکه انتقال اطلاعات در دنیای امروز بسیار سریع تر از آنچیزی است که ما در گذشته تصور میکردیم و فقط یک اشتباه کوچک کافی است تا با هجمه انتقادات از طرف مردم، کارشناسان و رقبا روبرو شویم.
ما برای پیگیری و طرح یک برنامه دیجیتال مارکتینگ اصولی، نیاز به یک استراتژی بازاریابی دیجیتال جامع و قدرتمند داریم. قبل از اینکه باهم به بررسی استراتژی بازاریابی دیجیتال بپردازیم باید ببینیم استراتژی بازاریابی چیست و چه تفاوت هایی با استراتژی بازاریابی دیجیتال دارد؟
استراتژی بازاریابی در اصل طرحی جامع برای دستیابی به هدف یا اهدافی خاص در حوزه بازاریابی بوده که قابل سنجش، آنالیز و دسترسی میباشد.
استراتژی بازاریابی با سنجش و بررسی آنچه شما در دست دارید (جامعه هدف، برند، بودجه و…) و آنچه ممکن است از دست داده باشید، بهترین و بهینه ترین راه برای محقق شدن اهداف بازاریابی را در اختیار شما قرار میدهد.
اما تفاوت استراتژی بازاریابی و تاکتیک چیست؟ دو واژه ای که اغلب در فضای کسب و کار (به اشتباه) به جای هم استفاده شده و البته که تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند.
همانطور که به آن اشاره کردیم استراتژی بازاریابی مجموعه فعالیت های متمرکز و البته قابل دستیابی است که شما را در رسیدن به یکسری اهداف خاص کمک خواهد کرد.
به صورت کلی یک استراتژی در هر حوزه ای سه بخش بسیار مهم دارد:
با توجه به وسعت برند و کسب و کار شما، استراتژی بازاریابی دارای چند بخش شناور نیز بوده که هر کدام اهداف خاصی را پیاده خواهند کرد. اما به صورت کلی استراتژی چیزی نیست جز سه اصلی که به آن اشاره کردیم.
و اما تاکتیک چیست ….
تاکتیک مجموعه اقدامات خاصی است که شما در طول استراتژی خود آن ها را انجام میدهید. در اصل استراتژی هدف شماست و تاکتیک گام های مشخص و قابل تعریفی است که شما را در پیاده سازی استراتژی (بازاریابی) به شکل موثری همراهی می کند.
ساده ترین استراتژی های بازاریابی
مطالعه مقالات زیر در حوزه استراتژی بازاریابی دیجیتال به شما عزیزان توصیه می شود:
۶ استراتژی برندسازی کسب و کارهای کوچک
استراتژی های بی نظیر برای کسب و کارهای B2C
استراتژی بازاریابی دیجیتال در ساده ترین، جامع ترین و بهترین تعریف، طرحی است که به شما کمک می کند تا از طریق کانال ها بازاریابی دیجیتال اصلی مثل رسانه های پولی، رسانه های رایگان و رسانه های مالکیتی اهداف یا همان استراتژی های از پیش تعیین شده را اجرا کند.
در تمام استراتژی های بازاریابی چه دیجیتال و چه آفلاین شما باید بدانید که برای چه طیف مخاطبانی قرار است برنامه تعریف کنید. در اصل اولین و مهم ترین قدم در تهیه و تنظیم استراتژی بازاریابی، ایجاد و طراحی پرسونای خریدار می باشد.اما شاید برای شما سوال پیش بیاید که پرسونا چیست؟
پرسونا، تصویری فرضی اما شفاف از یک فرد است که میتواند مخاطب، مشتری و در نهایت خریدار ایده آل شما باشد. در اصل پرسونا به مجموعه ای از ویژگی ها، داشته ها، خواسته ها و الگوهای فکری و رفتاری مخاطب فرضی اشاره دارد.
به صورت کلی با استفاده از تحقیق، نظر سنجی و همچنین برقراری ارتباط با مخاطبان هدف خود می توانیم پرسونای خریدار ایده آل خودمان را ایجاد کنیم.
اما به صورت کلی ما برای نوشتن پرسونا به دو نوع اطلاعات نیاز داریم:
گام اول هدف: در اولین قدم شما باید با توجه به محصول یا خدماتی که ارائه میدهید، هدف کاربر از ارتباط با خودتان را به خوبی ترسیم کنید؟ این که مشتری دقیقا دنبال چه چیزی است؟ چه انتظاراتی دارد و چه اهدافی میتواند او را به کسب وکار شما بیشتر ترغیب کنید.
گام دوم چالش: مخاطب شما برای برقراری ارتباط با شما (خرید و استفاده از محصول) با چه مشکلاتی روبرو است؟ ربسک های معامله با شما چیست؟ و …
گام سوم علاقه مندی ها: مخاطب شما به چه موضوعاتی علاقه مند است؟ (این علاقه باید حول کسب و کار شما باشد) برای مثال اگر شما مدیر یک برند مد و فشن هستید باید بدانید که آیا مخاطبان جامعه هدف شما به دنبال موضوعات تناسب اندام هستند یا خیر؟
نکته: این اطلاعات اغلب از برقراری ارتباط مستقیم با خریداران، فروشندگان و خدمات پس از فروش به دست میآید.
به دست آوردن اطلاعات جامعی در مورد سن، منطقه یا محل زندگی و … اغلب از طریق ابزارهایی مثل گوگل آنالیتیکس قابل دستیابی میباشد. جدا از آن شما باید اطلاعاتی در مورد سطح درامد و شغل جامعه هدف خود نیز داشته باشید.
نمونه پرسونا برای یک برند پوشاک مردانه
سعید ۲۴ سال دارد و مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته مکانیک در دانشگاه تهران میباشد. او در حال حاضر مشغول به کار پاره وقت در یک شرکت تولید قطعات صنعتی بوده و مابقی وقت ازاد خود را به ورزش بدنسازی می پردازد.
درامد سعید حدود ۳ میلیون تومان در ماه بوده و از این بابت میتواند هزینه های جانبی تحصیل و تفریح خود را تامین کند. او معمولا سالی دوبار و آخر فصل برای خرید لباس به مراکز خرید میرود. او نسبت به خرید آنلاین کمی بی اعتماد است چرا که معقد است لباس باید پوشیده شود تا جنس و سایز آن سنجیده شود برای همین او خریدهایش را اغلب به صورت حضوری انجام میدهد.
داشتن برنامه و استراتژی تولید محتوا یکی از ارکان مهم استراتژی بازاریابی دیجیتال میباشد برنامه تولید محتوا به طور خلاصه باید شامل موارد زیر باشد:
این برنامه باید با توجه به پرسونا مخاطب نوشته، در رسانه ای که او حضور دارد منتشر و بعد از رسیدن به اتمام برنامه توسط ابزارهای مناسب، بازدهی آن سنجیده شود.
ما باید با توجه به هدف خود، بودجه والبته جامعه هدف (پرسونا مرحله ۱) رسانه ایده آل برای تدوین کمپین های تبلیغاتی خود را انتخاب کنید. این رسانه ها خود به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
این رسانهها در اصل متعلق به برند و کسب و کار شماست. وبسایت، شبکههای اجتماعی، ایمیل، وبلاگ و هرآنچه که کسب و کار شما کنترل کامل روی آن دارد. این مورد شامل برخی محتوای خارج از سایت نیز میباشد که شما مالک آن هستید اما در وبسایت شما میزبانی نمیشود مانند وبلاگی که ویرگول یا بلاگر ایجاد کردهاید و در آن محتوا منتشر میکنید.
این رسانهها به عبارت سادهتر به همان بازاریابی دهان به دهان، روابط عمومی وهر تبلیغی که برای آن هزینه نکردهاید اشاره میکند. شما میتوانید برای مثال از طریق اشاراتی در مطبوعات (ستون تحلیلی، خبرسازی و…)، نقدهای مثبت و یا افرادی که محتوای شما را به اشتراک میگذارند رسانههای اکتسابی بدست آورید. گاهی فقط با خبرسازی در یک روزنامه یا قرار دادن یک خبر در یک شبکه اجتماعی، رسانههای اکتسابی زیادی به دست شما میآیند.
رسانههای پولی همانطور که از نامشان مشخص است در ازای پرداخت هزینه قابل استفاده خواهند بود. مثل تبلیغات گوگل ادوردز یا پستها و تبلیغاتی که در شبکههای اجتماعی دیده میشود، رپورتاژ آگهی، تبلیغات بنری و … از جمله رسانه های پولی میباشند که شما می توانید از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنید.
اهداف استراتژی بازاریابی شما باید جز اهداف اساسی و مهم کسب و کار شما باشد. برای مثال شما برای بهبود سالیانه فروش تا ۱۰٪ برنامه ریزی می کنید که میزان تولید محتوا در ماه را تا ۵٪ ارتقاء دهید.
هدف اصلی هرچه که باشد شما باید قادر باشید آن را اندازه گیری و مدیریت کنید، اینکه استراتژی شما چه بازدهی داشته است؟ چه تدابیری میتوانست تاثیر آن را بهبود ببخشد؟ و … از جمله مواردی است که باید با ابزارهای تحلیل داده بررسی و پس از آنالیز در مورد آن تصمیم گیری شود.
بعد از انجام تمام این مراحل شما میتوانید شکست یا موفقت استراتژی خود را با توجه به بودجه ای که به آن اختصاص داده اید، محاسبه کنید.
اگر این استراتژی برای شما سود داشت، به شما توصیه میکنم بودجه بیشتری به آن اختصاص داده و فعالیت هایی که بازدهی آن را افزایش می دهد را نیز به آن اضافه کنید و در غیر این صورت با بررسی و تحلیل مجدد مسیر و تک تک مراحل مشکلات را لیست کرده و خود را برای یک استراتژی جدید آماده کنید.
به خاطر داشته باشید تا فروش اتفاق نیفتد، کسی از خوب بودن محصولات و خدمات شما اطلاع نخواهد داشت و فروش با هیچ راهی جز تدوین یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ استاندارد رخ نمیدهد.
مقاله فوق به قلم بنده و در سایت آمانج آکادمی منتشر شده است.
امیدوارم از مطالعه آن استفاده لازم را برده باشید.