آیا تا به حال برایتان پیش آمده که از بودن در کنار برخی آدمها حس خیلی خوبی را داشته باشید و با انرژی بیشتری امور روزانهتان را انجام دهید؟ گویا که آنها حس مثبتی را به شما انتقال میدهند و باتری وجودی شما را شارژ میکنند! در این مقاله از دیدگاه علمی و با تحقیقات دهه اخیر به این موضوع نگاهی میاندازیم.
تا اوایل دهه ۸۰ میلادی، دو تصور اشتباه در بین محققین و دانشمندان مغز و اعصاب و روانشناسان متداول بود:
1. مغز تنها قسمت از بدن انسان هست که در ادراکات و آگاهی بشر نقش دارد،
2. قلب فقط درگیر مسائل احساسی است.
پس از اختراع ابزار دقیق کوانتمی (انواع ذره شمار)، دانشمندان و محققین موسسه تحقیقات قلب Heart Math دریافتند که قلب انسان با قلب انسانهای دیگر و محیط اطراف، یعنی با تمام عالم فیزیکی تبادل انرژی کوانتمی دارد. این دانشمندان طی مطالعات دقیق با استفاده از ابزار دقیق کوانتمی توانستند شبکهای با حدودا ۴۰ هزار نورون در قلب انسان شناسایی و ثبت کنند که مستقل از نورونهای مغز انسان به ادراک مشغول هستند.
آنها دریافتند که شبکه ریزنورونهای قلب مشابه نورونهای مغز به جذب و بازپخش سیگنالهای الکترومغناطیسی (انرژی کوانتمی) مشغول هستند. این سیگنالها از نورونهای قلب به یکدیگر (درون قلب)، به سلولهای دیگر بدن (خارج از قلب ولی داخل بدن) و به محیط خارج از بدن میروند و همچنین از همه آنها دریافت سیگنال هم دارند.
از جمله نتایج علمی و اثبات شده این است که هنگامی که افراد در یک محیط قرار میگیرند، (مثلا یک اتاق یا سالن کنفرانس)، میدان مغناطیسی ایجاد شده توسط قلب هر یک از افراد بر میدان مغناطیسی قلب و مغز دیگر افراد تاثیر متقابل میگذارد. به این معنی که افراد از ادراکات و احساسات یکدیگر تاثیر میپذیرند (جزئیات بیشتر از نتایج این تحقیق در کتاب science of the heart 2015 قابل دریافت است).
به گفته دکتر رولن مک کارتی، مدیر موسسه HeartMath، «این میدان الکترومغناطیسی دارای اطلاعات عاطفی بوده که توسط قلب فرستاده میشود. اگر ما تغییری در احساسات خود ایجاد کنیم، در واقع کد داخل میدان الکترومغناطیسی را تغییر دادهایم؛ در نتیجه بر افراد اطراف خود تاثیر خواهیم گذاشت.»
علم ادراک شناسی (cognitive science) در سالهای اخیر (بخصوص بعد از سال ۲۰۱۵) به دو گرایش تقسیم شده است: ادراک حسی (حواس پنجگانه به مدیریت مغز) و ادراک فراحسی (به مدیریت قلب). تحقیقات ۳۵ ساله موسسه تحقیقات قلب امریکا تاثیر مهمی بر توسعه گرایش ادراک قلبی داشته است. این علم به ما میگوید وقتی امواج مغزی و قلبی با هم همنوا میشوند (تصویر زیر)، بشر میتواند الهامگیری داشته باشد. در واقع احساسات مثبت، علاوه بر تاثیرات مثبت بر بدن و افزایش قدرت ایمنی بدن، باعث افزایش توانایی مغز برای اخذ تصمیمهای بهتر و همینطور خلاقیت و نوآوری میشود.
با توجه به این تحقیقات، عواطف و احساسات مثبت و به طور کلی بودن در فاز مثبت، یکی از راهکارهای همنوایی قلب و مغز است که میتواند باعث الهام گیری و خلاقیت هر فرد شود. همچنین ثابت شد که تشعشعات مثبت چنین رفتاری بر اطرافیان ما هم تاثیر میگذارد و آنها به فراخور احساسات ما، از این تشعشعات منتفع میشوند. لذا به نظر میرسد که در فاز مثبت بودن، علاوه بر خود ما، بر اطرافیان ما هم تاثیر میگذارد.
طبق مطالعات دانشمندان موسسه Heartmath، وقتی امواج مغزی و قلبی با هم همنوا میشوند، بشر میتواند الهامگیری داشته باشد. همچنین ثابت شده است که قلب هم مانند مغز دارای نورونهایی است که سیگنالهای آنها به مراتب قویتر از نورونهای مغز است و این سیگنالها از نورونهای قلب به یکدیگر(درون قلب)، به سلولهای دیگر بدن(خارج از قلب ولی داخل بدن) و به محیط خارج از بدن میروند و همچنین از همه آنها دریافت سیگنال هم دارند. لذا مثبت بودن علاوه بر تاثیرات شگرفی که بر سلامتی، شکوفایی و خلاقیت خود ما دارد، موجب تاثیر گذاشتن بر ادراکات و احساسات اطرافیان هم میشود.
در موفقیت هر تیم استارتاپی (و یا هر تیم کاری دیگری که برای هدفی خاص با یکدیگر همکاری میکنند)، دو عامل بسیار تاثیرگذار است: یکی خلاقیت و نوآوری و پشتکار هر یک از اعضای تیم، و دیگری همکاری و همافزایی بین آنها در راستای دستیابی به اهداف. با توجه به تحقیقات ذکر شده، بنظر میرسد که درصد موفقیت تیمی که هر یک از اعضای آن در فاز مثبت باشد و به همنوایی قلبی و مغزی دست پیدا کند (همان حالتی که در متن به آن پرداخته شد)، به مراتب افزایش مییابد. زیرا وقتی اعضا در فاز مثبت باشند، این انرژی را از طریق سیگنالهای قلب خود به بقیه افراد هم منتقل میکنند و باعث میشوند که آنها هم به بازدهی بالاتری دست پیدا کنند.
نکته مهم دیگر فضای کاری است که افراد درآن به فعالیت میپردازند. اکثر ما احتمالا فضای کاری شرکتهای بزرگی نظیر گوگل و فیسبوک و آمازون و… را دیدهایم. بدون شک یکی از عوامل موفقیت این شرکتها، فضای کاری مثبت و پر از انرژی آنهاست که باعث میشود هر یک از افراد گروههای کاری در فاز مثبت و همنوایی قلب و مغز باشند و به رشد خود و مجموعه کاری و همچنین شرکتی که در آن فعالیت میکنند، کمک شایان توجهی داشته باشند.
سوال اساسی که در انتهای مقاله خوب است که از خود بپرسیم این است که: ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم که در فاز مثبت باشیم و به همنوایی قلبی و مغزی دست پیدا کنیم؟ پاسخ این سوال را در مقالات بعدی بررسی خواهیم نمود.
مثبت باشیم .
جهت مطالعه بیشتر در مورد مطالب ذکر شده میتوانید به منابع زیر مراجعه نمایید:
FacebookTwitterLinkedInEmailTelegramاشتراک گذاری