کتاب خمره برای کسایی که کتاب های هیجانی و ناراحت کننده دوست دارند؛ عالی است? من هر کتابی باشه می خونم?
خمره چیست؟
خمره قدیم ها تو مدرسه بودکه مثل آبخوری بود و بچه ها ازش آب می خوردن. بچه های بزرگتر به بچه های کوچک تر آب می دادن
خلاصه داستان خمره
در یک روستای کوچک یک مدرسه بود که بچه ها در آن درس می خواندند؛ توی این مدرسه تنها یک مدیر یود که معلم تمام پنج پایه بود. اینطور زندگی کردن برای او سخت بود، همچنین بچه ها یاری نمی کردند. این مدیر در دفتر مدرسه زندگی می کرد و خانه نداشت. بچه ها از توی خمره آب می خوردند. این خمره خیلی قدیمی بود و احتمال شکستن آن بسیار بود. در یک شب که سرمای سوزانی مدرسه را فرا گرفته بود خمره ترک بزرگی برداشت و صبح که بچه آمدند تا از آن آب بخورند؛ آبی در آن نبود و همهاش از ترک بیرون ریخته بود! آقای صمدی (یعنی همان مدیر) بعد از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شد. او منت تمام کسانی که در روستایشان خمره داشتند کشید اما بسیار خسیس بودند. آقای صمدی تصمیم گرفت که...
حس من درباره کتاب خمره:
موقع خواندن این کتاب من ارتباط دقیق تری نسبت به کتاب پیدا کردم؛ زیرا وقتی که کتاب هایی از زبان های دیگر که ترجمه شده اند می خوانم، نمی توانم آن ها را به خوبی درکی که از کتاب های ایرانی می کنم درک کنم! این کتاب نشان دهنده زندگی پر دغدغهی یک مدیر تنها است. هنگامی که این کتاب را می خواندم دلم می خواست که همدست مدیر داستان باشم و بتوانم حداقل کمک دست ایشان باشم. وقتی که این کتاب را در دست گرفتم دیگر نمی توانستم آن را ول کنم. پیشنهاد می کنم این کتاب را بخوانید تا شما هم در این حس هایی که من کردم شریک باشید?
این یک کتاب ایرانی است.داستان خمره از آثار هوشنگ مرادی کرمانی است که تا کنون برنده جوایز زیادی شدهاست. این کتاب به زبان های زیادی ترجمه شده است:
ناشر ها:
یانگ برونن(اتریش)
کاتاماریان(اسپانیا)
بیلتز (آلمان)
لئوپولد (هلند)
لوهارماتان (فرانسه)
کلمه (ترکیه)
سعدی شیرازی (آلبانی)
انتشارات معین (ایران)
دارالمدی (لبنان)
یواَنلیو (تایوان)
این ناشر های بسیار که این کتاب را ترجمه کردند؛ بخاطر مهم و زیبا بودن این کتاب است.
بهتر است بگویم که فیلم این کتاب ساخته شده است البته من هنوز آن فیلم را ندیدم و نمی دانم چقدر با کتاب متفاوت است؛
اما می دانم کتاب را نمی شود با فیلم مقایسه کرد!