Negar Ameri
Negar Ameri
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

تجربه‌ی غریب استعفا


از اسفند ۹۹ در یک شرکت نو‌پا مشغول به کار شدم، از اون جایی به عنوان شغلی بود و در کار قبلیم هم تولید محتوا انجام داده بودم، با کلی نقشه و خیال که وای من چقدر قراره اینجا آدم خفنی بشم کارم رو شروع کردم،  اما خب شاعر نبود که بگه زهی خیال باطل!! چون درواقع ما هر کاری می‌کردیم جز تولید محتوا! اول اینکه در بدو ورود گفتن بعد عید اپلیکیشن لانچ میشه ما هم به خیال اینکه کار‌ها عقبه شب تا صبح بیدار می‌موندیم سرچ می‌کردیم و تو اکسل جدول درست می‌کردیم که اون جدول‌ها و سرچ‌ها به هیچ دردی نخوردن فقط آرشیو شدن تو سیستم مدیر. این بین فقط ما شاهد جدی نگرفته شدن کارمون و تبعیض و بودیم که چطوری همکار‌های هم رده‌ما به خاطر پارتی بازی و زد و بند دو برابر ما حقوق می‌گیرن در حالی که همون کاری رو میدن که ما انجام میدیم.:) سر این ناعدالتی‌ها ما که پارتی نداشتیم در حاشیه قرار می‌گرفتیم در این حد که در جریان امور قرار داده نمی‌شدیم و هیچ روحیه تیمی و اتحادی تو فضای کار وجود نداشت. این بین یک سری تسک به ما داده شد در زمینه تحقیقات بازار در حالی که ما هیچ تخصصی در این زمینه نداشتیم و هرکس از اعضای تیم با تسک خودش رها می‌شد، مهم نبود چطوری و با چه کیفیتی انجام بشه فقط باید انجام می‌شد.:) بعد از ۹ ماه اپلیکیشن همچنان لانچ نشده بود و به مرحله‌ای رسیده بودن که کتاب‌ها رو بدون توجه به حق نشر و وضعیت حقوقی تو اپلیکیشن کپی می‌کردن.:) ( اپلیکیشن قرار بود مرتبط با کتابخوانی باشه) اینجا بود که من و یک همکار عزیز استعفا دادیم و از اون کشتی به گل نشسته فرار کردیم.:)  و در این ۹ ماه جز تبعیض، توهین و کارهای تکراری هیچ دستاوردی نصیبمان نشد. این تجربه رو نوشتم بگم اگر جایی کار می‌کنید که واقعا خوشحال نیستید خودتون رو با درست میشه و این حرفا گول نزنید! اعصاب و عزت نفس شما از هر حقوق و مزایایی مهم‌تره.:)
از اسفند ۹۹ در یک شرکت نو‌پا مشغول به کار شدم، از اون جایی به عنوان شغلی بود و در کار قبلیم هم تولید محتوا انجام داده بودم، با کلی نقشه و خیال که وای من چقدر قراره اینجا آدم خفنی بشم کارم رو شروع کردم، اما خب شاعر نبود که بگه زهی خیال باطل!! چون درواقع ما هر کاری می‌کردیم جز تولید محتوا! اول اینکه در بدو ورود گفتن بعد عید اپلیکیشن لانچ میشه ما هم به خیال اینکه کار‌ها عقبه شب تا صبح بیدار می‌موندیم سرچ می‌کردیم و تو اکسل جدول درست می‌کردیم که اون جدول‌ها و سرچ‌ها به هیچ دردی نخوردن فقط آرشیو شدن تو سیستم مدیر. این بین فقط ما شاهد جدی نگرفته شدن کارمون و تبعیض و بودیم که چطوری همکار‌های هم رده‌ما به خاطر پارتی بازی و زد و بند دو برابر ما حقوق می‌گیرن در حالی که همون کاری رو میدن که ما انجام میدیم.:) سر این ناعدالتی‌ها ما که پارتی نداشتیم در حاشیه قرار می‌گرفتیم در این حد که در جریان امور قرار داده نمی‌شدیم و هیچ روحیه تیمی و اتحادی تو فضای کار وجود نداشت. این بین یک سری تسک به ما داده شد در زمینه تحقیقات بازار در حالی که ما هیچ تخصصی در این زمینه نداشتیم و هرکس از اعضای تیم با تسک خودش رها می‌شد، مهم نبود چطوری و با چه کیفیتی انجام بشه فقط باید انجام می‌شد.:) بعد از ۹ ماه اپلیکیشن همچنان لانچ نشده بود و به مرحله‌ای رسیده بودن که کتاب‌ها رو بدون توجه به حق نشر و وضعیت حقوقی تو اپلیکیشن کپی می‌کردن.:) ( اپلیکیشن قرار بود مرتبط با کتابخوانی باشه) اینجا بود که من و یک همکار عزیز استعفا دادیم و از اون کشتی به گل نشسته فرار کردیم.:) و در این ۹ ماه جز تبعیض، توهین و کارهای تکراری هیچ دستاوردی نصیبمان نشد. این تجربه رو نوشتم بگم اگر جایی کار می‌کنید که واقعا خوشحال نیستید خودتون رو با درست میشه و این حرفا گول نزنید! اعصاب و عزت نفس شما از هر حقوق و مزایایی مهم‌تره.:)


استعفاتجربهتبعیض
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید