مقدمه
در واقع UX Honeycomb، که توسط پیتر مورویل (Peter Morville) توسعه یافته است، یک مدل مفهومی است که به طراحان و توسعهدهندگان کمک میکند تا جنبههای مختلف تجربه کاربری (UX) را درک و بهینهسازی کنند. این مدل شامل هفت جنبه کلیدی است که با هم ترکیب میشوند تا یک تجربه کاربری مطلوب را ایجاد کنند. این جنبهها عبارتاند از: سودمندی، کاربردپذیری، مطلوبیت، یافتنپذیری، دسترسیپذیری، اعتبار و ارزشمندی. هر یک از این جنبهها به تنهایی مهم هستند، اما تنها زمانی که همه با هم به درستی در نظر گرفته شوند، تجربه کاربری بهینهای فراهم میشود.
یک محصول یا سرویس باید سودمند باشد؛ به این معنا که نیاز واقعی کاربران را برآورده کند. این جنبه به دو سؤال اساسی پاسخ میدهد: آیا این محصول مشکلی را حل میکند؟ آیا این محصول به کاربران کمک میکند تا به اهداف خود برسند؟
تصور کنید یک اپلیکیشن برای مدیریت مالی شخصی طراحی کردهاید. این اپلیکیشن باید بتواند به کاربران در پیگیری هزینهها، بودجهبندی و پسانداز کمک کند. اگر اپلیکیشن نتواند این نیازها را برآورده کند، کاربران آن را سودمند نخواهند یافت.
یک محصول باید به گونهای طراحی شود که استفاده از آن ساده و بدون مشکل باشد. کاربران باید بتوانند به راحتی و بدون نیاز به آموزش ویژهای از محصول استفاده کنند. کاربردپذیری بالا به معنای کاهش پیچیدگی و جلوگیری از خطاهای کاربری است.
در طراحی یک وبسایت خرید آنلاین، باید مطمئن شوید که فرآیند خرید ساده و قابل فهم است. کاربران باید بتوانند به راحتی محصولات را پیدا کنند، به سبد خرید اضافه کنند و خرید خود را تکمیل کنند.
مطلوبیت به جذابیت بصری و احساسی محصول اشاره دارد. طراحی زیبا و جذاب میتواند تجربه کاربری را بهبود بخشد و کاربران را به استفاده از محصول تشویق کند. این جنبه شامل استفاده از طراحیهای گرافیکی مناسب، رنگها، فونتها و سبکهای طراحی است.
یک اپلیکیشن موسیقی با طراحی زیبا و انیمیشنهای جذاب میتواند تجربه کاربری را لذتبخشتر کند و کاربران را به استفاده بیشتر از اپلیکیشن ترغیب کند.
یافتنپذیری به این معنا است که کاربران باید بتوانند به راحتی اطلاعات و ویژگیهای مورد نیاز خود را در محصول پیدا کنند. ناوبری ساده و دسترسی آسان به اطلاعات، از اهمیت بالایی برخوردار است.
در یک وبسایت خبری، کاربران باید بتوانند به راحتی مقالات مورد علاقه خود را پیدا کنند. دستهبندیهای واضح، منوهای قابل فهم و قابلیت جستجوی قوی میتوانند به بهبود یافتنپذیری کمک کنند.
دسترسیپذیری به این معنا است که محصول باید برای همه کاربران، از جمله افرادی که دارای ناتوانیهای جسمی یا شناختی هستند، قابل استفاده باشد. این شامل رعایت استانداردهای دسترسیپذیری وب و ایجاد ویژگیهای کمکی مانند متون جایگزین برای تصاویر، زیرنویسها و ناوبری از طریق کیبورد است.
یک وبسایت آموزشی باید متون جایگزین برای تصاویر داشته باشد تا کاربران نابینا بتوانند از آن استفاده کنند. همچنین باید قابلیت تغییر اندازه فونت و تضاد رنگی مناسب برای کاربران با مشکلات بینایی را فراهم کند.
کاربران باید به محصول اعتماد کنند و آن را معتبر بدانند. اعتبار به عواملی مانند طراحی حرفهای، اطلاعات دقیق و منابع معتبر بستگی دارد.
یک وبسایت پزشکی باید اطلاعات خود را از منابع معتبر و علمی استخراج کند و به کاربران نشان دهد که این اطلاعات قابل اعتماد هستند. استفاده از طراحی حرفهای و نمایش نظرات متخصصین میتواند به افزایش اعتبار کمک کند.
در نهایت، محصول باید برای کاربران و همچنین برای کسبوکار ارزشمند باشد. این به معنای ایجاد ارزش افزوده برای کاربران و کمک به دستیابی به اهداف کسبوکار است.
یک اپلیکیشن مدیریت پروژه که به تیمها کمک میکند تا بهرهوری خود را افزایش دهند، برای کاربران ارزشمند است. همچنین، اگر این اپلیکیشن به افزایش فروش و رشد کسبوکار کمک کند، برای شرکت تولیدکننده نیز ارزشمند خواهد بود.
مدل UX Honeycomb با در نظر گرفتن هفت جنبه کلیدی، به طراحان و توسعهدهندگان کمک میکند تا تجربه کاربری بهتری را برای کاربران خود فراهم کنند. توجه به هر یک از این جنبهها میتواند به بهبود کلی تجربه کاربری و رضایت کاربران منجر شود. درک و به کارگیری این مدل میتواند به موفقیت محصولات و خدمات در بازار کمک کند.
منابع
Morville, Peter. "User Experience Honeycomb." Semantic Studios. Accessed July 2024. User Experience Honeycomb
Nielsen, Jakob. "Usability Heuristics for User Interface Design." Nielsen Norman Group. Accessed July 2024. Usability Heuristics
Garrett, Jesse James. "The Elements of User Experience." A Book Apart. Accessed July 2024. The Elements of User Experience