پیش نوشت
یک سری چیزها توی ذهنم بود در این مورد، گفتم اینجا بنویسمشان. خودم هم خیلی بر اعتبارشان تاکید ندارم.
اصل مطلب
اطلاعات آماری دقیقی از سرانه پزشک در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها ندارم. شاید بشود با یک جستجوی اینترتی به نتایجی هم دست پیدا کرد. اما فارغ از آن، به نظرم این تمایل زیاد در جامعه برای پزشک شدن بوی بدی میدهد.
ما جماعتی داریم که اکثرشان به خاطر علاقه به پزشکی به آن سمت نرفته اند و تصمیم آنها بر پزشک شدن به دلیل جذابیتهای دیگری مثل درآمد و موقعیت اجتماعی است. این جماعت بنظرم از دو جنبه احتمال دارد که آسیب ببینند.
از طرفی با توجه به افزایش تعداد پزشکان به نسبت سالهای گذشته آن جذابیتهای فرعی آنطور که آنها “انتظار دارند” برایشان محقق نخواهد شد و آنچه که مشخص است میزان رضایت افراد را میزان انتظار آنها تعیین میکند؛ بنظر میرسد حتی اگر درآمد پزشکانِ آینده فاصله زیادی با درآمد میانگین جامعه داشته باشد، باز هم با توجه به عدم برآورده شدن انتظارات، رضایت چندانی حاصل نخواهد شد.
برای مقایسه میتوانیم درآمد پزشکانی که در دهه های ۳۰ یا ۴۰ به دنیا آمده اند را با درآمد پزشکان متولد دهه ۶۰ و ۷۰ مقایسه کنیم. تفاوتها بسیار زیاد است.
از طرف دیگر با توجه به انتخابی که توسط این جماعت صورت گرفته اکثرشان مدام در حال “کار کردن” خواهند بود (رجوع شود به تعریف کار کردن در سری “کار نکن!” ) و این یعنی امید به رضایت از زندگی در میان آنها باز هم پایین تر خواهد آمد.
البته در سالهای آتی جمعیت زیاد متولدین دهه ۶۰ را در سنین میانسالی و پیری خواهیم داشت که سمت تقاضای سرویسهای پزشکی را افزایش میدهند. اما باز هم با توجه به تفاوت نظام درمان ایران با کشورهای توسعه یافته، مقایسه و پیش بینی برای آینده چندان آسان نخواهد بود، همین الان هم در شهرهای بزرگ برای پزشکان متخصصِ جدید درآمدهای آن چنانی، که پزشکان نسل قدیم به سادگی کسب میکردند، دور از انتظار است.
بنظر میرسد پزشکانِ موفقِ آینده آنهایی هستند که علاوه بر مهارتهای پزشکی، مهارتهای دیگری مثل برقراری ارتباط خوب با بیمار را هم داشته باشند. چند وقت پیش از وجود مرکزی در تهران باخبر شدم که در ازای دریافت مبلغی اضافه تر به نسبت سایر مراکز، بیماران را پشت در اتاق پزشک معطل نمی کند و محیط مناسبی هم برای مراجعه کنندگان فراهم کرده است. بنظر میرسد در سالهای آتی پزشکان پُرمراجعه، خصوصا در شهرهای بزرگ، آنهایی هستند که اقداماتی مشابه انجام خواهند داد.
سمت دیگر این بازی، جامعه و سایر مردم هستند. با حرکت بخش اعظم افرادِ مستعد به سمت پزشک شدن، جامعه امکان استفاده از این افراد در سایر شغلها را از دست خواهد داد. فکر میکنم برای تولید ثروت و افزایش رشد اقتصادی وجود نیروهای خلاق و کارآفرین موهبتی است و با حرکت هرچه بیشتر این افراد به سمت پزشک شدن عملا بخشی از این پتانسیل در جای دیگری خرج خواهد شد.
بنظر میرسد این حرکت عجیب به سمت پزشک شدن همچون بسیاری دیگر از واکنشهای مردم از آنجایی ناشی میشود که افراد، در جستجوی موفقیت با معیارهای بیرونی هستند و کمتر به درون خودشان توجه میکنند.
میزان رضایت هر فرد بیش از هر چیز وابسته به فعالیت در زمینه ای است که قلباً به آن علاقه دارد، در چنین فعالیتی فرد گذشت زمان را احساس نخواهد کرد. زندگی همین تک تک لحظاتی است که در حال سپری شدن است، پس بهتر است تک تکشان را “زندگی” کنیم.
مقالات مرتبط با این مطلب را در کارنکن دنبال کنید:
ادامه تحصیل بدهم یا نه؟ (۱): دکترا بخوانم؟
چرا ترجیح میدهم مدرس کنکور و استاد دانشگاه نباشم؟
آینده شغلی و بازار کار : ریاضی یا تجربی ؟ (ده نکته در مورد انتخاب رشته و حرفهای مرتبط)
دانشگاه، مهندسین بیکار و چیزهای دیگر
مطلب پزشکان، آینده و یک سری حرفها اولین بار در وبلاگ امین آرامش منتشر شده است.