amin.babazadeh
amin.babazadeh
خواندن ۶ دقیقه·۷ سال پیش

از " فیل پرنده" تا "فیلشاه" !

دهه شصتیا، انیمیشن دامبو فیل پرنده که چندبار از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد را خوب به یاد دارند؛ داستان بچه فیلی که به همراه مادرش در کاروان سیرک بودند و این بچه فیل در همین همراهی به دنیا آمد! البته در این فیلم بود که آموختیم لک لک ها از بالای ابرها بچه ها را می آورند!! داستان از این قرار بود که ویژگی عجیب دامبو باعث گوشه گیری او و تمسخر فیلِ مادر شده بود! آن ویژگی گوشهای دراز و غیر معمول بچه فیل بود که از بدن فیل کوچولو عبور می کرد. بچه فیل که در ابتدا تفاوتش را با دیگر فیل ها نمی فهمد، سعی می کند با بچه های حیوانات دیگر سیرک دوست شود اما کم محلی آنها او را رفته رفته منزوی می کند. دامبو به خاص بودن گوشهایش پی می برد و متوجه سرزنش مادرش توسط دیگران می شود. اما یک روز سیرک آتش می گیرد و او – دامبو - که در سیرک گیر افتاده است، با کمک تنها دوستش یعنی موشی به نام تیموتی، موفق می شود با پرواز توسط گوشهایش از معرکه جان سالم به در ببرد. آنجاست که می فهمد این ویژگی خاص یک فرصت برای اوست. پرواز او در سیرک یک حرکت نمایشی می شود که موجبات شگفتی مخاطبان سیرک را فراهم می کند.

این فیلم را در بچگی چند بار از تلویزیون دیدم و تعریفی که گذشت با تکیه به آن چیزی است که تصویر آن در ذهن حقیر مانده بود؛ بدون رجوع به اینترنت و سرچ برای یافتن دقیقِ داستان فیلم؛ به خاطر اینکه نشان دهم آنچه در کودکی دیده ام چگونه تا دهۀ چهارم زندگی همراهیم می کند! حتی در خاطرم هست که عکس روی کیف کلاس اول ابتداییم، عکس این بچه فیل در حال پرواز بود.

از آن دهه تا اکنون که دهۀ چهارم انقلاب اسلامی هم هست، صنعت انیمیشن در کشور راه درازی پیموده است. از نمایشهای کوتاه دو بعدی گرفته تا آغاز حرکت انیمیشن های سه بعدی که امروز حاصل آن را می توان دید. کارهای انیمیشنی که در صداوسیما با کارهایی که در مرکز صبا شکل گرفت و انیمیشن های، کاکاسیا که توسط بهرام عظیمی برای نیروی انتظامی ساخته شد و انمیشن بلند تهران 1500به کارگردانیِ همو، به بلوغ رسید. استاد بهرام عظیمی، این اعتماد به نفس را به جامعۀ هنری و انیمیشن سازی کشور داد که می توان در این صنعت کارهای مخاطب پسند انجام داد و هنرمندان ایرانی صنعت انیمیشن هیچ کمتر از هنرمندان غربی ندارند! خودباوری حاصل از کارهای عظیمی، خون تازه ای بود در شریان این صنعت نوپا در ایران!

در این سالها و در آغاز دهۀ 90 شاهد جهش این صنعت در بین هنرمندان و جوانان هستیم. تولید آثار بلند و کوتاهی که در این سالها هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی قابل توجه بوده اند.

تولید سریال انیمیشن هایی چون شکرستان به کارگردانی مشترک سعید ضامنی و بابک نظری ، پهلوانان نمی میرند به کارگردانی سیاوش زرین آبادی، خاتم الانبیا به کارگردانی کیانوش دالوند و فرزندان آفتاب به کارگردانی علی احمدی و مسعود حمزه ای در این سالها نشان از نبوغ هنرمندان این عرصه دارد.

اما آنچه قابل توجه است تولید آثار سینمایی انیمیشن موفق است که توسط نیروهای جوان ساخته شده و در جشنواره های داخلی و خارجی مورد تقدیر ویژه قرار گرفته اند؛ از آن جمله می توان به افسانه گل نور و رهایی از بهشت به کارگردانی علی نوری اسکویی، فهرست مقدس به کارگردانی محمدامین همدانی ، ناسور کیانوش دالوند و کلیله و دمنه ی علیرضا توکلی بینا اشاره کرد.

اما چرا از فیل پرنده تا فیلشاه؟

دهه ی شصت، دهۀ مظلومیت مضاعف انقلاب اسلامی در ایران و به ویژه در عرصۀ فرهنگ بوده است. هرچند حرکتهای بزرگی در عرصه های هنری شروع شده بود، اما تا رسیدن به نتیجه ی مطلوب خیلی راه بود؛ در انیمیشن اما داستان غم انگیزتر بود. چون حرکت های شروع شده به خاطر تحریم ها بسیار اندک بود. از طرفی می بایست برای انیمیشن نیروهایی تربیت می شدند؛ جنگ و تحریم رسیدن به این خواسته را هم سخت می نمود.

آنروزها کمتر کسی فکر می کردکه دهۀ شصتیایی که بینندۀ فیل پرنده بوده اند خود ساربانی خواهند شد و کاروان فیلشاه را راهبری خواهند کرد! فیلشاه نتیجۀ صبر انقلاب اسلامی است. ثمرۀ سالها مقاومت جانانۀ مردم ایران در مقابل تحریم ها، جنگ و هجوم فرهنگی است. هرچند این کار توسط یک موسسه خصوصی شکل گرفته است و حمایت دولتی پشتش نیست اما نگاههای فرهنگی تزریق شده در جامعه و بلوغ فکری جوانان انقلابی و مسلمان است که بدون هیچ ادعایی شاهکار خلق می کنند.

گروه هنری مهر پویا با ساخت انیمیشن شاهزاده رم، توجه ها را به خود جلب کرد؛ داستانی در مورد مادر گرامی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. اقبال خانواده ها و کودکان از شاهزاده رم در سینماها آن را به پرفروش ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران بدل کرد. اما فیلشاه کار بعدی این گروه یک سر و گردن از شاهزاده رم بالاتر است. آنهم به خاطر جذب مخاطب هدف؛ یعنی کودکان 6 تا 12 سال. شاهزاده رم را دبیرستانیها و بالاتر درک می کردند و به اقرار محمدیان کارگردان هردو انیمیشن ، " کودکان وسط انیمیشن شاهزاده رم به بازی خودشان مشغول می شدند؛ اما خدا را شکر در فیلشاه کودکان به دقت سرجایشان می نشینند و می بینند." باید به حرفهای جناب کارگردان اضافه کنم که کودکان حتی برای دیدن دوبارۀ آن مشتاقند و من این را به عینه در سالن سینما و کودکانِ خودم مشاهده کردم. من به همراه کودکانم به دیدن فیلم نشستم و البته لذت بردم! ما دهه شصتیای فیل پرنده دیده همراه دهه هشتادیا و بعضا دهه نودیا به تماشای فیلشاه نشستیم. ما که بزرگتر شدیم فهمیدیم همان سریال دوست داشتنی فیل پرنده، یک فیلم یهودی با نمادپردازیهای یهودی بوده است و مادر این فیل کوچولوی بامزه و تو دل برو، "کیپا"، کلاهِ مخصوص یهودیان بر سردارد! مانند چندین فیلم و انیمیشن دیگر که از تلویزیون پخش شد و ما کوچک و بزرگ بیننده ی آنها بوده ایم.

آنچه باعث شد من بعد با دیدنِ فیلشاه به یاد انیمیشن فیل پرنده بیفتم، داستان فیلِ سربه هوا و دست و پا چلفتی به نام "شادفیل" است که شخصیت اصلی داستان فیلشاه است. این فیلِ چاقِ بامزه هم به خاطر همین دست و پا چلفتی بودن انگشت نمای فیلهای دیگر است. او نیز به خاطر این ویژگی اعتماد به نفس لازم برای کارهای بزرگی که پدرش از او انتظار دارد را ندارد.

داستانی فیلشاه از داستانهای پیش از تولد پیامبر بزرگوار اسلام گرفته شده است؛ داستان ابرهه و کاروان فیل او. داستان خراب کردن خانۀ خدا و حملۀ ابابیلها؛ البته من با عبارت داستان قرآنی که در مورد آن استفاده می شود، مشکل دارم. این داستان، داستانِ قرآنی نیست! داستانی است نوشته شده توسط عده ای به صورت آزاد با نیم نگاهی به داستان ابرهه و ابابیل در سورۀ فیل. بهتر است بگوییم این داستان داستان فیلشاه است نه داستان قرآنی. البته من این اصطلاح را تا کنون از زبان تولید کنندگان فیلم نشنیدم؛ بیشتر از زبان رسانه ایها شنیدم. این دقت هم نه از سر ملالغطی بودن است که از سر توجه دادن است. اگر بگویید داستان قرآنی، بعدها باید جواب اسرائیلیاتی که به اصل قصۀ داستان اضافه شده است را بدهید. این انیمیشن برداشتی آزاد است از یک داستان قرآنی که هم آن داستان هست و هم نیست.

خوشحالی و سرخوشی من بعد از دیدن فیلشاه به همراه کودکانم از آنست که ما دهه شصتیا با فیل پرنده و تام و جری بزرگ شدیم، اما کودکانمان با شاهزاده رم و فیلشاه و فرزندان آفتاب و شکرستان و پهلوانان نمی میرند! به شوخی به یکی از دوستان گفتم که ما را با فرهنگ یهودی بزرگ کرده اند اما کودکانمان انیمیشنی با نمادهای قرآنی می بینند و این تفاوت دهۀ اول انقلاب و دهۀ چهارم انقلاب اسلامی است. این راه طی شده خود نشان از آینده ای روشن برای ایران اسلامی دارد؛ هر چند ما هنوز در ابتدای این راهیم.

امید که در ادامۀ این راه هم شاهد موفقیت های بزرگتری از نیروهای انقلابی و مسلمان باشیم...



انیمیشنفیلمفیلشاهیادداشت
با تکیه بر سنت پی شناخت ِزمانۀ خویشم ... سردبیر مجله کتاب فردا https://bookroom.ir/mag/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید