شاید این اولین کتاب مستندنگاری باشد که شناختی نسبت به سوژهاش نداشتم؛ جز اینکه شنیده بودم ربنای استاد شجریان از آواز امکلثوم تقلید شده و ویدئوی آن را هم یکبار دیده بودم. وقتی کتاب را دیدم خیلی علاقه نداشتم بخوانمش؛ فکر کردم که نشر چشمه دوباره با نگاه خاص روشنفکریاش یک کتاب دربارهی یک بانوی خوانندهی جهان عرب منتشر کرده تا تعریضی به حکومت اسلامی ما بزند. اگرچه از این نشر بعید نیست! که با این نیت هم این کتاب را چاپ کرده باشد؛ اما این کتاب اتفاقا نشان میدهد که یک زن هم اگر بخواهد وارد کارهایی این چنینی شود چقدر میتواند دقیق عمل کند. یعنی دل به مسائل زودگذر خوش نکند. امکلثوم در این کتاب یک بانوی خوانندهی حساس و دقیق است که هیچگاه به واسطهی صدای خوشش خود را گم نکرده و تا آخرین روز حیاتش مانند روز اولِ خوانندگی، متعهد است؛ متعهد به خودش. بگذریم از آنجا که برای من مستندنگاری مهمتر از مسائل مطرح شده در کتاب است بگذارید چند نکته بگم تا مشخص شود که چرا گفتهام مستندنگاری یعنی این؟
یک. استفاده از تاریخ و مسائل روز جامعهی مصر در مستندنگاری به اندازه و به ضرورت است؛ از حرف سست بیپایه در این زمینه اعراض شده است.
دو. پرداختن به مسائل شخصیِ بانوی خواننده گلدرشت نیست. نه تنها مثل نوشتههای زرد نیست که حتی به نظر بالاتر، درست و بجا استفاده شده و اصلا رنگِ چیپ به خود را نگرفته است. این خود یک هنر درست در مستندنگاری است. نزدیک شدن به زندگی شخصی سوژه شاید موجب خوشآمد مخاطب باشد اما باعث میشود مخاطب از اصل متن دور شود.
سه. روایت یک دست از اول تا انتهای کتاب و حتی دقت در توجه به جزئیات روایت تا قسمت پایانی کتاب.
چهار. استفادهی درست از گفتههای دیگران دربارهی امکلثوم و پرهیز از حاشیهنگاریهای افراطی. نویسندهی محترم هرچند به بعضی از حاشیهها در زندگی امکلثوم پرداخته اما تلاش کرده حاشیه او را منحرف نکند. برخلاف مستندنگاریهای ما که بیشتر حاشیهنگاری است!
پنج. تصویرسازی جذّاب برای فضاسازی. زیبایی قلم آقای بوالحسنی در تصویرسازی نقش مهمی دارد.
شش. نمایش یک نمای کلی از فضای موسیقی در مصر.
هفت: نشان دادن تغییر فضای زندگی از سنتی به مدرن و تاثیر آن بر زندگی امکلثوم. این تغییر بویژه در هنر مشهودتر است. مثلا ورود صنعت سینما در مصر و تاثیر آن بر موسیقی.
هشت: توجه نازکبینانه به روحیات خاص امکلثوم. این از یک مرد واقعا شگفتآور است که بتواند یک زن و تاثیر اجتماع بر روحیات او را به این زیبایی تصویر کند. شاید این به روحیه شاعرانهی آقای بوالحسنی برمیگردد...
نه: روانیِ نوشته تا جاییکه احساس میشود مشغولِ دیدنِ فیلم مستند هستید.
ده: پرهیز از هرگونه بازیهای کلامی و لفظی غیرضرور.
یازده: پژوهش، پژوهش و باز هم پژوهش