امین بزرگیان
امین بزرگیان
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

مسأله حجاب اجباری و سیاست


شبه قانون حجاب اجباری به محل نزاعی هر روزه مبدل شده است. دولت و نیروهای مخالف در جدالی آرام و هر روزه بر سر مسأله‌ای مجادله می‌کنند که با مدرنیته ایرانی پیوند خورده است: بدن زن. بر خلاف آنچه در ابتدا بنظر می‌رسد نزاع فوق با پیروزی زنان در حال پیشروی است. هر چند رنج‌ها و عذاب‌ها و مصائب زنان روایت می‌شوند اما خود این روایات، استراتژی مهمی در میدان جنگ است و به هیچ عنوان آن‌ها را نباید به معنای پیروزی دولت ارزیابی کرد.

گشت ارشاد در این میان نهادی است نه فقط متعلق به کنترل زنان در خیابان که طرحی است برای یادآوری حاکم حتی در لحظه انتخاب لباس در خانه. بر خلاف ادعای دستگاه حکومت، گشت ارشاد نه وسیله‌ای برای مراقبت از قانون که پروژه‌ای است برای کنترل اندرونی. گشت ارشاد می‌خواهد دامنه‌ی اقتدار حاکم را تا جلوی آینه‌ی اتاق خواب گسترش دهد؛ و همین خصلت سراسری‌بین آن است که به مرور زمان لازمه مبارزه‌ای سراسری با آن را آموخته است. اگر روزی مخالفان حجاب اجباری اقلیتی از جامعه بودند، امروزه جبهه مخالفان حتی به زنان محجبه گسترش یافته و به فیگوری برای اخلاقی بودن تبدیل شده است.

الف:

حجاب اسلامی، تنها پدیده‌ای بوده است که منتقدان و مخالفانش حتی بدون برگزاری یک تجمع یا نوشتن یک مقاله انتقادی در روزنامه‌های رسمی، آن را در طی این سال‌ها به مرور بر انداخته و بی‌معنا کرده‌اند ( به جز تجمع سال ١٣۵٨).

«پوشش مرسوم» يعنى همين مانتوها و ساپورت‌ها و روسرى‌ها در پایتخت و شهرهای بزرگ به گونه‌ای است که صدها برابر از نوع اروپایی پوشش، برای حاکم، مخاطره آمیزتر است. چرا؟ روسری‌ها و مانتوها هم هستند، هم نیستند. این تعلیق، حاکم را معلّق و مضطرب می‌کند. نوع لباس‌ها و اَشکال استفاده از آن، حق انحصاری حاکم برای حرکت در مرز قانون را می‌شکنند. تنها حاکم است که می‌تواند قانوناً کار غیرقانونی انجام دهد. زن‌ها با نوع پوشش تعلیقی‌شان، دقیقا در مرز قانون می‌ایستند: پوششان هم قانونی است، هم غیرقانونی. این مبارزه طولانی مدت حاکم با کسانی است که با حرکت در مرزها آن هم به گونه‌ای دسته جمعی و در زیر روشنی آفتاب، او را مضطرب می‌سازند .

دولت، متعلقات زن خودش را که در خیابان‌ها ومراکز اداری و فروشگاه‌ها هستند، نمی‌تواند به گونه‌ای دست‌کاری نشده در رسانه‌های تصویری‌اش نمایش دهد. گمان نکنید چون اینها را به رسمیت نمی‌شناسد و مجرم می‌داند (همچون پوشیده نگه داشتن چهره مجرمان و سارقان) پس نشان نمی‌دهد، مساله این است که نشان دادن هر تبعه‌ی زن، نشان دادن ماهیت حاکم است. نشان دادن «اجبار» است. دقیقاً در همین جاست که اهمیت سیاسی «مساله زن» معلوم می‌شود. زن، گرانیگاه و مهم‌ترین اپوزیسیون است. اپوزیسیونی است که ماهیتاً بودن‌اش در خیابان، لو دهنده است.

نخستین داوری هر بیننده غریبه‌ای –حتی موافقان حجاب اسلامی- نسبت به نوع حجاب و پوشش زنان در شهرها این است: حجاب زوری/اجباری. این مساله، مخاطره‌آمیز و تماماً سیاسی است. هر زنی با نوع حجابش، ماهیت حاکم را نمایش می‌دهد. حاکمی که در برابر موضوع لباس و حجاب، همواره خود را در مواجهه با «اشباح» حس کرده است. نمی‌داند در این میان باید یقه چه کسی و نهادی را بگیرد و برای همین در خلال گشت‌های پلیس‌اش، دست به دامان «کارفرهنگی» می‌شود؛ نمایشگاه می‌گذارد و برنامه تلویزیونی می‌سازد و کتاب چاپ می‌کند. هرجا نام کار فرهنگی از سوی حاکم به میان می‌آید، آن جا دقیقاً جایی است که پلیس‌اش مستاصل شده و نمی‌داند چه کسی را باید بزند. این کار فرهنگی، ریشه‌ای کاملاً سیاسی دارد: کدی است برای شناختن استیصال پلیس.


ب:

قانون حجاب همچون تمامی قوانین، در طى يك فرايند ساخته شده و هنوز در حال تكوين است. آنچه کمپین‌ها و فعالان بدان بی‌توجه‌اند اینست که قانون حجاب، چيزی پيشينى و ثابت نيست و در نسبت بين حاكم و جامعه مدام حدگذارى مى‌شود. دولت هرچقدر هم دينى و مذهبی، قانون‌اش تنها فقهى نيست و موقعيت‌ها و عناصر مختلف است که آن را مى‌سازد. چندی پیش بطور اتفاقی از طريق يكى از دوستان خبردار شدم كه در ايران مانتوى بدون دكمه و جلو باز مد شده است. برایم باوركردنى نبود. اما اين واقعیت به غايت باور نكردنى براى من را گشت ارشاد و حاکمیت ایران پذيرفته است. اين «پذيرفتن» -فارغ از چيستى سوژه‌هاى سازنده‌اش(زنان)- به سبب عقب راندن دولت، موضوعى است سياسى.

گشت ارشاد از يك سو محصول نافرمانى زنان از قانون است، ولى از سوى ديگر ناشى از بى‌قانونى خود دولت نیز هست. همانقدر كه زنان شُل حجاب‌اند، دولت هم شل قانون است. زنان فقط قانون را تعليق و معلق نمى‌كنند بلكه به مامور قانون با لباس‌ها و حجاب جديدشان اطلاع مى‌دهند كه بايد قانون جديدى بنويسد. او نيز براساس ماهيت‌اش، هرسال در حال پس روى از ايدئولوژى و نوشتن قانون جديد است. تا جايى كه براى من كه چند سال است او را از نزدیک نديده‌ام، وادادگى‌اش باوركردنى نيست. نبايد اشتباه كرد، فقط دولت نيست كه زن‌ها را محدود مى‌كند، زن‌ها و اميال و تکنیک‌های بدنی‌شان نیز در حال محدود کردن دولت است و نباید آن را دست كم گرفت. دراين وضعيت بيرون يا درون قانون بودن، ابهام مى‌يابد. زنان در شهرهاى بزرگ در عين حالى كه بيرون از قانون و در معرض تهديداند اما آنقدر درون‌اند كه مدام در نوشتن قانون جديد، ساليانه، به دولت فشار می‌آورند و یا به تعبیر دیپلماتیکش، مشورت مى‌دهند.

ج:

قوانين حجاب اجبارى و پوشش همگانى به نام اسلام كدگذارى مى‌شود. بخش بزرگى از جامعه، ارتباط بين حجاب اجبارى و اسلام را رابطه اى مستقيم مى‌بينند. به همين سبب دينداران همواره در معرض پاسخگويى به اين تنش هر روزه زنان در جامعه هستند و نمى‌توانند آن را ناديده بگيرند. آنها هستند كه به سبب تبعيت از اسلام، مسووليت پاسخگويى به بحران‌ها و ستم‌هايى كه مى‌آفريند را بايد در خود احساس كنند. به نظر می‌رسد که سیاستگذاری روشنفکرى دینی روی فقه و فقه‌زدایی یا تفسیر غیر فقیهانه از دین، شاید بتواند سوژه‌های دیندار را از محدودیت‌های فقه آزاد کند یا به آن‌ها این توانایی را بدهد که در آن دست به گزینش بزنند، اما به لایه‌های پروبلماتیک‌تر داستان هنوز دست پیدا نکرده است. یکی از آن‌ها این است که به گونه‌ای تاریخی، دین و دینداران مسئله زن را هنوز با خود حل نکرده‌اند. بیراه نیست که از شیرمرغ تا جان آدمیزاد در کتاب‌های روشنفکران دینی پیدا می‌شود، اما درقبال زن، سکوتی اساسی حکمفرماست. نسبت میان زن و بدنش با ناپاکی وشر، به‌نظر می‌رسد چنان فرهنگ قوی و قدرتمندی است (حتی درقرن ٢١) که هم روشنفکران دینی را نسبت به زن، ساکت کرده و هم ابزاری شده است برای مداخله مدام همگانی درسلیقه زن. به عنوان مثال در عمل، حكم دینی امر به معروف و نهی از منکر در طول تاریخ، حول و حوش زن، خود را بازتولید کرده است. هرجا نام این اصل می‌آید، زن و لزوم كنترل آن به یاد می‌آید؛ یک عطف تاریخی. این اصل در نتیجه چیزی نبوده جز دخالت در حوزه خصوصی زن. فرمانی خدایی برای تنظیم بدن زن براساس میل دیگری. مسوول اين اصول، احكام و واقعيت هاى تاريخى كيست؟

مداخله دینداران و روشنفكران دينى در مساله حجاب اجبارى و مسايل ديگر مربوط به محدودسازى زن، بى‌شك اهميتى بسيار بيشتر در زندگى واقعى افراد جامعه دارد تا پاسخ به اين كه «وحى چيست؟»

د:

آيا همه زنان مخالف قوانین حجاب‌اند؟ آیا همه زنانی که حجاب رسمی را رعایت نمی‌کنند در راستاى آزادى و رهايى و دموكراسى و غیره در حال بدحجابى اند؟ پاسخ به این سؤال‌ها از مسیر موضوع توان و قدرت «ميل» است که می‌تواند بهتر فهمیده شود. قدرت (فرهنگ و دولت) از حضور بی‌واسطه بدن در عرصه عمومی جامعه ایران، همواره جلوگیری به عمل می‌آورد. به بیان دیگر حوزه عمومی، خالی از هرگونه اندام برهنه است . بدن هميشه براى برهنه شدن عطش دارد. تاكيد بر پوشاندنش در طول تاريخ اين عطش را نشان مى‌دهد. در واقع از ميزان گفتارى كه حول و حوش قبح برهنگى در ميان گروه‌هاى مختلف ساخته شده ميزان اين ميل را مى‌توان فهميد. به هرحال در وضعیت ايران، لباس به گونه‌ای اغراق شده، کارکردهای نمایشی و اروتیک بدن را به عهده گرفته است. لباس، به عنوان واسط میان تن‌ها، در شرایط فقدان حضور بدن، به بازنمای بدن، تبدیل می­‌شود؛ و انتزاعاً جایگزین تن می­‌شود؛ بدنی که با استفاده از لباس و آرایش‌های اغراق شده سعی می‌کند از اغراق سرکوب، فرار کرده و خود را بازسازی و نجات دهد. لباس در این وضعیت بدنِ بدون اندامی است که بر علیه ارگانیسم حاکم صورت بندی می‌شود. ارگانیسم‌هایی که همواره به کارکرد اندام ارجاع می‌دهند و تن را نادیده می‌گیرند. این همان ارجاع دلوز به مفهوم تن در نزد اسپینوزاست. تنی اجتماعی که در رابطه‌ای پویا با ساختار درونی و بیرونی‌اش همواره تغییر شکل می‌دهد و امکاناتی جدید برای بروز خود را می‌سازد. بیراه نیست که دلوز تن را موتور تاریخ می‌داند. در واقع، انباشته شدن شهر از بوتیک‌های لباس و نمایش بدن‌های پارچه‌ای در هاله‌ای از نورهای سفید و رنگین پشت شیشه‌های براق، افزایش مگامال‌ها، در كنار رشد سبك زندگىِ مصرفى، معناى ديگرى هم دارد و گویای غیبت بدن واقعی و میل رو به تصاعد داشتن جایگزین هر چه بهتر برای آن است.

تا زمانی که «لباس» نقش بازنمایی را برای «بدن» بازی می­‌کند، نمی­‌توان از اهمیت مازاد آن کاست. ابتكار عمل زن‌ها ساختن چنين موقعيت‌هایى براى حاكم است: در هم ريختن مرزهاى قانون با پيش كشيدن مدام ميل؛ از ميل به آزادى گرفته تا ميل به ديده شدن، در واقع ساختن منطقه جنگى كه اساسا موضوع جنگ در هاله‌اى از ابهام است. و اين چيزى است كه به قول میشل فوكو بهترين نوع مواجهه با ساختار «سراسربين» است: رقص محتاطانه.

-تاریخ نگارش این مقاله سال ١٣٩٣ است.

حجاب اجباری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید