امین محمودیان
امین محمودیان
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

هشت راه مختلف مرتب کردن بک‌لاگ برای داشتن تاثیر بیشتر

ما اغلب بک‌لاگ‌های محصولات‌مون رو به چالش نمی‌کشیم، اون‌ها لیستی از چیزهایی هستند که ما امیدواریم، امکان داره یا دوست داریم که انجام بدیم. ولی آیا این چیزها همیشه باید به صورت یک لیست ارائه بشن؟

جف پاتون وقتی نقشه داستان کاربر (User Story Mapping) رو ساخت (و بعدتر کتابش رو هم نوشت) از اولین افرادی بود که مفهوم یک بک‌لاگ خطی رو به چالش کشید. ولی واقعا یک بک‌لاگ خطی معمولا چیز بدی هم نیست، به‌خصوص در ابتدای چرخه حیات محصول (وقتی که محصول در دوران نوزادی خودشه و به احتمال زیاد تیم کوچکه، تعدادکاربران‌تون محدوده و عمل‌کردشون سریع و ساده است. در نتیجه احتمالا بک‌لاگ‌تون فقط چند آیتم محدود رو شامل می‌شه)

اون روزها روزهای خوبی بودن :)

با گذر زمان و با فرض اینکه محصول‌تون موفق بوده، پیچیدگی محصول شروع به رشد می‌کنه (فیچرها اضافه شدن، تعداد کاربران الان در مقیاس صدها هزار یا شاید میلیونه). حالا بک‌لاگ شما داره یواش یواش شبیه صف شله نذری روز عاشورا میشه. مسائلی که سعی می‌کنین کشف کنین متعدد هستند و انواع مختلف آیتمی که دارین(بیش‌تر به عنوان «کلاس‌های کاری» هم شناخته می‌شن) از کل آیتم‌هایی که زمانی در بک‌لاگ داشتین بیش‌تر شده! (مثلا ایرادات، بهبود UI، کشف فضاهای مشکل‌ساز، ایده‌های نو خلاقانه برای امتحان کردن، آزمایش‌ها، فیچرهای جدید، بهینه کردن فیچرهای موجود، بدهی‌های فنی، امنیت و …).

مسلط ماندن روی همه‌ی این‌ها کار یک ابر انسانه، که متاسفانه ما نیستیم! برای همینه که بک‌لاگ‌ها به لقب‌هایی مثل «جایی که ایده‌ها می‌میرن» هم معروف شدن.

بازنگری چگونگی سازمان‌دهی بک‌لاگ به صورت منظم ضروریه. این کار تفاوت این که بک‌لاگ شما تبدیل به انبار ایده‌های مرده بشه یا یک ابزار مؤثر باشه که محصول‌تون رو قدرت‌مند می‌کنه رو مشخص می‌کنه.

پس این هشت روش مختلف ساختار دادن به بک‌لاگه برای آتیش کردن خلاقیت درونی‌تون و غلبه بر هرگونه احساس افسردگی بک‌لاگی که ممکنه داشته باشین.

۱. نقشه داستان کاربر

«نقشه داستان کاربر» که شاید پرطرفدارترین بک‌لاگ غیر خطی باشه، توسط جف پاتن ساخته و تبدیل به ستاره شد. خواندن کتابش برای هر مدیر محصولی ضروریه!

جف پیشنهاد می‌کنه به جای داشتن یک بک‌لاگ خطی، بک‌لاگ رو حول کاربرتون بسازید. به صورت مشخص‌تر، حول سفر(journey) کاربرتون، و این که چطور محصول از کاربران در رسیدن به کارها و اهدافشون حمایت می‌کنه.

مزیت مورد علاقه من که از ارائه بک‌لاگ به این صورت به دست میاد دید کلی‌ایه که شما نسبت به بک‌لاگ‌تون پیدا می‌کنید، این که هر آیتم کجا قرار می‌گیره و چطور در موفقیت «کاری که باید انجام شود (Job-to-be-done)» در سفر مشتری کمک می‌کنه.

نقشه‌های داستان کاربر روشی عالی در ساختن بک‌لاگ برای اولین باره، هم‌چنین ابزار قدرت‌مندی برای برنامه‌ریزی انتشار هم هستند.

برای محصولات بالغ‌تر اغلب من نقشه داستان کاربرم رو براساس نوع مشتری، JTBD، اهداف (objectives) و حتی فضا‌های مسأله تقسیم می‌کنم؛ بسته به اینکه کدوم منطقی‌تر به نظر میاد.

۲. بک‌لاگ قیف ایده

یک «قیف» به معنی واقعی کلمه! روشی عالی برای مصور کردن بکلاگ‌تون و واقعا محدود کردن تعداد آیتم‌های بک‌لاگ محصول که در «بالا» (خب «راست»!) بک‌لاگ قرار می‌گیرن به صورت فیزیکی!

این شکل بک‌لاگ برای کمک به اولویت‌بندی و تمرکز عالیه در عین حال همه چیز رو بدون ساختار یا سربار زیاد، سیال نگه می‌داره.

می‌تونین قیف‌تون رو به مرحله‌های مختلف بشکنید، یا مثل یک نقشه راه باهاش رفتار کنین (حتی یک «اکنون-بعدی-بعدا» ساده هم خیلی خوب کار می‌کنه) بک‌لاگ قیف یه ترکیب از نقشه راه و بک‌لاگ هست. بهترین قسمتش اینه که به جای نگه‌داری دو مصنوع فقط باید مواظب یکی باشیم!

۳. بک‌لاگ فرصت

روش دیگه‌ای از آقای جف پاتون، این یکی وقتی از رویکرد «مسیر دوگانه (Dual Track)»اش استفاده میشه محبوبیت داره. در دنیای مسیر دوگانه، شما بک‌لاگ‌تون رو به دو بخش تقسیم می‌کنین یکی برای ارائه و دلیور کردن دیگری برای کشف و دیسکاور کردن.

این جاست که بک‌لاگ فرصت وارد می‌شه، می‌شه بخش دیسکاوری بک‌لاگ شما. تمام ایده‌ها، فضاهای مسأله و فرصت‌ها اینجا ریخته می‌شن، اگه به عنوان ایده خوب تأیید شدن وارد بک‌لاگ دلیوری می‌شن. در این جاست که چیزها از فضای مسأله به فضای راه‌حل منتقل می‌شن، که در نهایت ما اون‌ها رو می‌سازیم و ارائه می‌کنیم و ازشون یاد می‌گیریم. این یادگیری ما رو به سمت فرصت‌های بیشتر هدایت می‌کنه و که دوباره راهشون رو به بک‌لاگ فرصت پیدا می‌کنن و این چرخه توسعه محصوله!

۴. کلاس‌های کاری (Classes of work)

یکی از کارهایی که بک‌لاگ فرصت، که اشاره شد، می‌کنه اینه که اساساً بک‌لاگ‌تون رو به کلاس‌های کاری می‌شکنه. اغلب می‌بینم مدیران محصولی که باهاشون کار می‌کنم الان هم این کار رو با استفاده از ابزارهایی انجام می‌دن. اکثراً ابزارهای مثل جیرا و … کمک‌شون می‌کنه که روی آیتم‌ها تگ بزارن، تایپ‌های مختلف بسازن یا حتی لیبل بزنن.

اتفاقی که بیش‌تر وقت‌ها می‌افته اینه که بک‌لاگشون رشد می‌کنه و برای پی‌گیری همه چیز مجبور می‌شن به صورت دیوانه‌واری لیبل بزنن و تمام بک‌لاگ رو پر از تگ کنن. کاری که اون‌ها عملاً انجام می‌دن تقسیم بک‌لاگ‌شون به چند بک‌لاگ‌ کوچک‌تر براساس کلاس‌های کاری مختلفه. بک‌لاگ بدهی فنی، بک‌لاگ بهبود رابط‌کاربری، یک بک‌لاگ فیچر و … وجود خواهد داشت. اگرچه استفاده از برچسب‌ها برای دستیابی به این امر ذاتاً بد نیست، راه‌های دیگه‌ای هم برای ارائه بک‌لاگتون بدون اینکه گرفتار لیبیل‌های بسیار زیاد بشیم وجود داره. ساده‌ترین کاری که می‌شه انجام داد اینه که به معنی واقعی کلمه جداشون کنیم. اکثر ابزارها به شما اجازه رسیدن به این هدف رو با ویو‌های مختلف و فیلترها می‌دن در عین حالی که می‌تونین در یک ویو هم چیزهایی مثل بک‌لاگ اسپرینت رو به صورت یک‌پارچه ببینین.

۵. بک‌لاگ درختی

پیچیدگی روزافزون فن‌آوری و توانایی نمایش دیداری روابط متقابل و مسیرهای جایگزین رسیدن به یک فیچر، باعث ایجاد درخت فن‌آوری (Technology Tree) شد.

درخت‌های فن‌آوری برای محصولات پیچیده و دارای انواع مختلف فیچرها مناسب هستن. نمایش بک‌لاگ‌تون به این روش یک راه عالیه برای به تصویر کشیدن روابط متقابل فیچرهای مختلف و نشون دادن این که چطور می‌تونیم یک عملکرد خاص رو ساده شروع کنیم و به تدریج بهبود بدیم.

بهترین استفاده از بک‌لاگ درختی که من تا به حال دیده‌ام نقشه‌راه یک نئو بانک (neo-bank) استرالیایی به نام Up است که اخیراً به صورت عمومی منتشر شده، خارق‌العاده است! تعاملی و از نظر دیداری زیبا!

یک رویکرد محبوب دیگه در استفاده از بک‌لاگ درختی استفاده برای سازمان دادن به بک‌لاگ فرصت‌تونه. روشی به نام درخت راه‌حل فرصت (Opportunity Solution Tree) که توسط ترزا تورس ساخته شده، یک راه بسیار قدرت‌مند برای مجسم‌کردن و فکر کردن در مورد وظایف دیسکاوری برای تیم‌هاست. حتما بررسی‌اش کنید نحوه‌ی فکر کردن و انجام دادن کارهای مربوط به دیسکاوری محصول رو در شما به خوبی تغییر می‌ده!

۶. بک‌لاگ نقشه تأثیر

نقشه تأثیر هم از نظر این که شاخه شاخه می‌شه مشابه درخت فن‌آوری کار می‌کنه. اگر چه برخلاف درخت فن‌آوری هر مرحله در شاخه یک آیتم دیگه بک‌لاگ نیست بلکه یک مرحله از مسیر «چرا -> چه کسی -> چه چیزی -> چطور» رو در نقشه تأثیر نشون میده.

نقشه‌های تأثیر برای ایده‌پردازی راه‌های جایگزین مختلف رسیدن به یک نتیجه مشخص عالی هستن. نمایش بک‌لاگ‌تون به این صورت برای نتیجه‌محور نگه داشتن همه چیز عالیه. ولی بک‌لاگ‌های نقشه مسیر برای نمایش بقیه کلاس‌های کاری مثل بدهی فنی، باگ‌ها و … خیلی مناسب نیستن.

۷. بک‌لاگ دایره‌ای

بعضی وقت‌ها فقط لازمه که خلاق باشیم و دقیقاً به همین دلیله که من عاشق بک‌لاگ‌های دایره‌ای هستم! یک چیزی در شکستن الگوها وجود داره که خلاقیت رو در وجود آدما بیدار می‌کنه. وقتی صحبت از بک‌لاگ دایره‌ای می‌شه همه جور ایده‌های خلاقانه دیده‌ام: بک‌لاگ‌های شبیه تخته دارت یا حتی بک‌لاگ مارپیچ که آیتم‌های بک‌لاگ به تدریج به سمت مرکز در حرکتند.

بک‌لاگ‌های دایره‌ای برای ساختن برش‌هایی از دسته‌بندی‌های کار شما بسیار مناسبه در عین حالی که یک نمای کلی رو هم نگه می‌داره. حتی می‌تونین خلاق‌تر باشین و برش‌هایی با اندازه متفاوت داشته باشید، یک راه عالی برای محدود کردن فیزیکی «کار در حال انجام یا (WIP)»!

بک‌لاگ‌های دایره‌ای برای مواقعی که یک بک‌لاگ از چند بک‌لاگ خوراک می‌گیره یا بخوایم بک‌لاگ رو براساس فیچر، اپیک، تم، کلاس‌های کاری و … دسته‌بندی کنیم عالی هستن. همین‌طور شبیه به بک لاگ قیفی می‌تونن هم‌زمان نقش بک‌لاگ و نقشه‌راه رو بازی کنن.

۸. بک‌لاگ قیف تبدیل(Conversion)

وقتی استفاده ازش منطقی باشه، این محبوب‌ترین نوع بک‌لاگ برای منه. برای محصولاتی که کانورژن‌های شفافی دارن، مثل یک محصول ای‌کامرس، ساختن بک‌لاگ حول قیف‌(های) کانورژن‌‌تون ایده‌آله. این کار دو گونه اطلاعات مهم رو کنار هم میاره: داده‌های کَمّی پیرامون دراپ‌آف‌ها/پین‌پوینت‌های بلقوه در قیف شما و همین‌طور بک‌لاگ آیتم‌ها/محل‌های فرصت. من همیشه از کار با این نوع بک‌لاگ لذت می‌برم، چون اولویت‌بندی رو به یک رؤیا تبدیل می‌کنه! اگه یک دراپ‌آف مشخص در یک نقطه خاص وجود داره پس حالا همه چیز در اون بخش بک‌لاگ بالاترین اولویت شماست. عمیقا متمرکز می‌شین، اونقدر روی اون بخش از بک‌لاگ تمرکز می‌کنید تا اعداد بهبود پیدا کنن یا یک دلیل متقاعد کننده‌ای برای تمرکز روی چیز دیگه پیدا کنید.

بک‌لاگ‌های قیف تبدیل برای مراحل ابتدایی و رشد محصول عالی هستن چون شما رو روی عامل‌های کلیدی مثل تبدیل (conversion)، حفظ (retention) و بازگشت (referral) متمرکز می‌کنه. ولی همین‌طور می‌تونن برای محصولات بالغ‌تری که نیاز به اصلاح دارن هم قدرتمند باشند. اغلب بک‌لاگ‌ها جوری رشد می‌کنن و رشد می‌کنن که ته‌شون معلوم نمی‌شه، مدیریت کردن‌شون تبدیل می‌شه به یک کابوس. این‌جا جاییه که بک‌لاگ‌های قیف تبدیل می‌تونن کمک کنن به خاطر این که تمرکز روی یک نقطه بخصوص در قیف باعث میشه به جای ۲۰۰ چیز ۱۰ چیز را اولویت‌بندی کنید، خیلی ساده‌تره!


شما چه روش‌های دیگه‌ای برای ارائه بک‌لاگ محصولتون دارین؟



۹۹٪ مطلب بالا ترجمه‌ای بود از مقاله آقای انتونی مورفی در سایت productcoalition.com
چابکیبک‌لاگمالک محصولمدیر محصولمحصول
توسعه‌دهنده محصول
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید