امین مهرآور: با نزدیک شدن به انتخابات دوم اسفند تلاشها در جریان اصولگرایی برای ایجاد وحدت و ارائه لیست مشترک در انتخابات پیشرو شدت بیشتری به خود گرفته است، اتفاقی که در آستانه هر انتخابات جلسات پرشماری با هدف دستیابی به آن برگزار میشود اما مانند گذشته این جلسات بدون خروجی مشخص و گاه بینتیجه ناکام میماند.
پیشینه این جلسات را شاید بتوان در نشستهای سهجانبه میان دبیران کل جامعتین و مصباح یزدی رهبرمعنوی جبهه پایداری جستجو کرد، جایی که پس از پیروزیهای متوالی در انتخاباتهای پی در پی طی سالهای 81 تا 90 نخستین بار این مرحوم مهدوی کنی بود که انشقاق در میان جریان راست را شناسایی کرد و برای رفع آن کوشید، البته این جلسات هرگز به نتیجه مشخصی ختم نشد و جریان اصولگرا با شش کاندیدا وارد انتخابات ریاست جمهوری 92 شد، اتفاقی که با کنارهگیری عارف به عنوان یکی از دو کاندیدای غیراصولگرای حاضر در آن انتخابات منجر به پیروزی حسن روحانی کاندیدای مشترک اصلاحطلبان و میانهروها شد.
این بار اما در آستانه انتخابات یازدهمین دوره مجلس جریان اصولگرا با تحولات شگرفی مواجه است، از یک سو علی لاریجانی که تقریبا تکیه زدنش بر کرسی ریاست مجلس، میرفت تا به یک عادت در سیاست ایران تبدیل شود این بار دیگر حتی برای کاندیداتوری هم ثبت نام نکرده و با پایان دوره دهم از مجلس خواهد رفت اما در سوی دیگر گروههای مختلف اصولگرا با تمام توان به میدان آمدهاند و تلاش میکنند تا هرکدام سهم بیشتری در لیست انتخاباتی اصولگرایان داشته و به تبع آن کرسی ریاست مجلس را به دست آورند، سهمخواهی که البته مانع بزرگی بر سر راه وحدت این جریان محسوب میشود.
نواصولگرایان؛ قالیباف و یاران در مسیر پارلمان ملی
محمدباقر قالیباف که پس از خروج از نیروی انتظامی قریب به یک و نیم دهه تلاش کرد تا برای خود وجههای اجرایی و عملگرایانه دست و پا کند، بعد از دو شکست و یک حضور ناتمام در انتخابات ریاست جمهوری این بار تصمیم گرفته تا در عرصه دیگری شانس خود را امتحان کند، البته حضور این بار قالیباف در انتخابات تقریبا نتیجه مشخصی دارد، قالیباف که دوازده سال مدیریت شهرداری تهران را در کارنامه دارد، میتواند مورد توجه طیفی از مردم این شهر قرار گیرد آن هم در شرایطی که برخی پیشبینیها از کاهش میزان مشارکت مردم در کلانشهرها خبر میدهد. طبیعی است که شهردار اسبق تهران و کاندیدای ادوار انتخابات ریاست جمهوری به صحنه انتخابات مجلس نیامده که تنها به عنوان یکی از 290 نماینده عضو در مجلس حضور یابد، او حتما با نیت سرلیستی اصولگرایان در شهر تهران و تکیه بر کرسی ریاست مجلس پا به انتخابات گذاشته است، اتفاقی که شاید در صورت کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری آینده، شانس او را برای پیروزی به طور قابل توجهی افزایش دهد.
قالیباف البته در روزهایی موفق به اخذ مجوز حضور در انتخابات شد که بسیاری از نمایندگان حال حاضر مجلس با تیغ تیز ردصلاحیت آن هم به دلایل آنچه مسائل مالی و اقتصادی عنوان کردهاند، از چرخه رقابت کنار گذاشته شدهاند. این در حالی است که قائم مقام او در شهرداری همچنان به اتهام اختلاس در زندان به سر میبرد و در اذهان عمومی پیرامون پرونده واگذاری املاک شهرداری در دوره مدیریت او و زمانی که شورای شهر تهران توسط اصولگرایان اداره میشد، ابهامات و سوالات فراوانی وجود دارد، پروندهای که هیچگاه به سرانجام مشخصی نرسید.
او اگرچه با ناراحتی، اما به جمعبندی «جمنا» تن داد و در انتخابات 96 به نفع رییسی از صحنه رقابت کنار رفت اما پس از کنار رفتن از مدیریت شهرداری تهران تلاش کرد تا مرزبندی خود را با برخی گروههای اصولگرا روشن کند، گروهی از جوانان اصولگرا گرد او جمع شدند و با انتشار منشوری تحت عنوان «مانیفست نواصولگرایی» از لزوم بروزرسانی جریان اصولگرا گفتند. آنها با تعداد قابل توجهی کاندیدا وارد انتخابات شدهاند و تلاش خواهند کرد با تکیه بر انصراف 96 ، سهم بیشتری از لیست اصولگرایان داشته باشند، امری که البته چندان به مذاق سایر گروههای اصولگرا خوش نخواهد آمد.
برخی اشخاص و گروهها در درون جریان اصولگرایی نسبت به عملکرد قالیباف در شهرداری انتقادات جدی دارند، آنها اگرچه به صورت علنی و رسمی کارنامه شهردار مطلوب اصولگرایان را مورد نقد قرار نمیدهند اما این به معنی کوتاه آمدن در برابر قالیباف و همراهانش و واگذاری سهم بیشتر در لیست انتخاباتی به آنها نیست.
البته قالیباف که سفرهای استانی خود را از سال گذشته شروع کرده و جمعی از یاراناش را در «جمعیت پیشرفت و عدالت» به دبیرکلی محسن پیرهادی ساماندهی کرده به سادگی از موضع خود کوتاه نخواهد آمد و حتی شاید ناکامی در مذاکره با اصولگرایان او را به سمت انتشار لیست جداگانه و مستقل سوق دهد.
جبهه پیروان خط امام و رهبری؛ میرسلیم مانع بزرگ قالیباف
جبهه پیروان خط امام و رهبری یکی از تشکلهای محوری اصولگرایان است که از به هم پیوستگی تعدادی از احزاب و مجموعههای با سابقه جریان راست تشکیل شده است، با کاندیداهای کمتر و البته شناخته شدهتر و با سابقه نسبت به سایر گروههای اصولگرا قدم به عرصه انتخابات گذاشته است. این تشکل سیاسی که محمدرضا باهنر مرد کهنهکار پارلمان ایران دبیرکلی آن را برعهده دارد، با تکیه برقدرت نفوذ تشکلهای عضو خود اثرگذاری قابل توجهی در فرآیند وحدت و جمعبندی لیست اصولگرایان خواهد داشت. شاید بتوان سیدمصطفی میرسلیم را شاخصترین کاندیدای نزدیک به این مجموعه دانست.
میرسلیم که در انتخابات 96 از مدتها قبل و پس از طی فرآیند درون حزبی به عنوان کاندیدای حزب موتلفه در عرصه حضور یافت، اکنون پا به عرصه انتخابات مجلس گذاشته است. او که در مناظرههای انتخاباتی تلاش کرد تا با رویکردی منطقی و بیان استدلال کارشناسی از ورود به حاشیهها دوری کرده و از تخریب دولت پرهیز کند یکی از جدیترین منتقدان عملکرد قالیباف شهردار اسبق تهران است، چه اینکه در مصاحبهای با روزنامه ایران در مرداد 96 در حالیکه تقریبا سه ماه از انتخابات گذشته بود، گفت:«اگر قالیباف رای میآورد، خودم را سرزنش میکردم» او در همین مصاحبه گفت که اعضای حزب او را قانع کردهاند تا در جریان انتخابات از نقد عملکرد قالیباف بپرهیزد و این اتفاق (نقد قالیباف) را تضعیف جریان اصولگرایی قلمداد کردند. حال باید دید میرسلیم بار دیگر حاضر است از چنین استدلالی تمکین کرده و در انتخابات پیشرو درخصوص کارنامه و عملکرد قالیباف سکوت کند؟
میرسلیم که برای نخستین بار وارد کارزار انتخابات پارلمانی ایران شده با پشتوانه بیش از چهار دهه فعالیت دولتی-اجرایی و حزبی-تشکیلاتی که در کارنامه دارد و از سوی دیگر ریاست او بر یکی از قدیمیترین تشکلهای جریان راست (موتلفه اسلامی) که از اعضای جبهه پیروان خط امام و رهبری است، میتوان پیشبینی کرد در صورت موفقیت او در انتخابات اسفند و حضور در مجلس یازدهم، با تکیه بر سوابق انقلابی و اجراییاش در چهل سال گذشته او خواهد توانست حمایت تعداد بیشتری از بزرگان جریان اصولگرا را جلب کرده و در صورت لابی فعالانه باهنر به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهرههای این جریان سیاسی، جدیترین گزینه برعهده گرفتن ریاست مجلس در دوره آینده باشد.
جبهه پایداری؛ ساز همواره ناکوک اصولگرایان
حلقه یاران و نزدیکان مصباح یزدی از ابتدای تشکیل جبهه پایداری در میانهی مجلس هشتم همواره سرناسازگاری با سایر گروههای اصولگرا داشتهاند، اتفاقی که تا امروز نیز ادامه داشته و خبرها از انتشار لیست جداگانه و مستقل آنها در انتخابات پیشرو حکایت دارد. اتفاقی که یک بار در بدو آغاز به کار این جمع سیاسی رخ داد و آنها در انتخابات نهمین دوره مجلس لیست جداگانه و مستقل از جریان اصولگرا منتشر کردند، در آن دوره اگرچه موفق نشدند تا کرسی ریاست مجلس را به دست آورند، اما به گمان خود در قیاس با انتخابات دهمین دوره مجلس نتیجه برایشان موفقیتآمیزتر بوده و نمایندگان بیشتری در مجلس داشتند. آنها در انتخابات 92 نیز باردیگر با کاندیدای مستقل به صحنه آمدند و سعید جلیلی به عنوان کاندیدای آنها حاضر به کنارهگیری به نفع قالیباف نشد تا مسئولیت یکی از شکست های بزرگ اصولگرایان در سال های اخیر برعهده جبهه پایداری باشد، با این حساب قالیباف و اعضای پایداری یک دلخوری حل نشده از 6 سال قبل میان خود دارند.
اگرچه رایزنیها با اعضای جبهه پایداری و البته مصباح یزدی به عنوان رهبر معنوی آنها در جریان است اما موضعگیری اعضای ارشد این گروه نشان میدهد که انتشار لیست جداگانه از سوی جبهه پایداری تقریبا نهایی شده است، چه اینکه آنها ائتلاف و نزدیکی با طیف سنتی اصولگرایان را عامل شکست خود میدانند و از همین رو تلاش دارند با انتشار لیست مستقل راه خود را از سنتیها و حامیان قالیباف جدا کنند، لیستی که احتمالا در تهران به سرلیستی مرتضی آقاتهرانی معلم اخلاق دولت محمود احمدینژاد که دبیرکلی این مجموعه را برعهده دارد، منتشر خواهد شد. اما گزینهی مطلوب پایداریچیها برای ریاست مجلس از قم خواهد آمد، «علیرضا ذاکانی» که سه دوره پیدرپی در فاصله سالهای 82 تا 94 نمایندگی مردم تهران در مجلس را برعهده داشت، این بار از قم کاندیدای انتخابات شده است و اوست که از میان کاندیداهای جبهه پایداری برای ریاست مجلس آینده و رقابت با قالیباف بر سر کرسی ریاست، خود را آماده میکند.
پایداریچیها این روزها با تکیه بر دو عامل مشکلات اقتصادی موجود در جامعه از یک سو و ردصلاحیتهای گسترده کاندیداهای جریان رقیب از سوی دیگر که نتیجهی طبعی آن کاهش مشارکت خواهد بود، به زعم خود پیروزیشان را قطعی دانسته و سرمست از این پیروزی فرضی تلاش خواهند کرد تا از این آب گل آلود بزرگترین ماهی حیات سیاسی خود را گرفته و کرسی ریاست مجلس را تصاحب کنند، رویایی که در مجالس هشتم و نهم نیز در تحققاش ناکام بودند.
ائتلاف و لیست مشترک اصولگرایان؛ خیلی دور، خیلی بعید
با مرور آن چه در این نوشتار آمد، عوامل مختلفی همچون بحرانهای اقتصادی ناشی از تحریمها و ناکامی دولت در غلبه بر این شرایط و همچنین ردصلاحیت گسترده نمایندگان و داوطلبان جریان اصلاحطلب نیز که آنها را در موضع ضعف و انفعال قرار داد، منجر به این شد که این روزها جریان اصولگرا در میانه میدان در حالی هماورد میطلبد که عملاً رقیبی درکار نیست. از همین جهت برخی گروهها میان آنها که مترصد چنین فرصتی بودند، به طرفهالعینی هر یک در شیپور خواستههای خود دمیده و به دنبال منافع گروهیشان هستند، دستهبندی گروههای اصولگرا به گروهها و جمعهای مختلف به رهبری یا ریاست اشخاصی با رویکردهای متفاوت و گاهاً متضاد نشان از انشقاق درونی و چندپارهگی این جریان سیاسی دارد، اگرچه در انتخاباتی مانند اردیبهشت 96 و با فشار فراوان موفق به سرپوش گذاشتن بر این اختلافات و ایجاد سازوکاری مانند «جمنا» شده و توانستند به کاندیدای واحد برسند اما این به معنی آن نخواهد بود که اختلافاتشان برطرف و یا شکافها میان اصولگرایان این مبارزان عرصههای خالی از حریف، ترمیم شده است، از همین جهت نزدیکی آنها به وحدت و همگرایی که نتیجه آن انتشار یک لیست جامع و مشترک باشد امری بسیار دور از ذهن و محال به نظر میرسد.
این نوشته در تاریخ 1398/11/02
در خبرگزاری ایلنا منتشر شده است، لینک دسترسی:
https://www.ilna.news/fa/tiny/news-861572