امین نوبهار
امین نوبهار
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

تجربه‌ٔ دیدنِ تهِ کفِ دریاها

در قایق که به سمت صخره‌های مرجانی کیش می‌رفتیم، یادم آمد که چندسال پیش با خودم عهد کرده بودم که آن سال «غواصی» را تجربه کنم. حتی دنبال بلیط و... هم گشته بودم اما در گیرودار کارها فراموشش کرده بودم. حالا چندسال با تاخیر داشتم به یکی از اهدافم می‌رسیدم.

دیدنِ زیرِ آب هرجایی که باشد برایم جالب است. وقتی زیست می‌خواندم، درس‌های مرتبط با اکولوژی دریا برایم مهیج و لذتبخش بود. از بچگی هم که شنا بلد بودم و ترکیب این علاقه به شنا و دنیای زیر آب، باعث می‌شد شوق زیادی داشته باشم و وقتی با هفت نفر دیگر با قایق موتوری به سمت سایت غواصی می‌رفتیم، حسابی از این لذت صحبت می‌کردم. با خودم فکر کرده بودم احتمالا همه دچار مشکل می‌شوند و ممکن است از آب بترسند اما من که جنوبی‌ام و با دریا این‌قدر علقه دارم، حتما راحت‌تر خواهم بود.

چنددقیقه قبل از غواصی مربی تنفس زیر آب و کارهایی که باید آن پایین انجام دهیم را آموزش داد: چطور از دهان نفس بکشیم؟ اگر گوشمان گرفت چه‌کار کنیم؟ اگر آب وارد دهانمان شد چطور تف کنیم؟ همین! بعد کپسول و وزنه را بستیم و از پشت، پریدیم توی آب. مثل آن چیزی که توی فیلم‌ها دیده‌ایم. بعد از این اما چیزها طبق پیش‌بینی‌ام پیش نرفت.

دچار حس خفگی شدم. یک لحظه از ذهنم گذشت که اگر برگردم به قایق ضایع می‌شوم. با این همه ادعا، حالا بچه‌ی جنوبیِ آب‌دوستِ دریاشناسِ قایق کم آورده است. نتوانستم نفس بکشم. روی آب شناور بودم و مربی جلویم شنا می‌کرد. گفتم یک دقیقه بهم وقت بده تا نفس بگیرم. گفت نفس گرفتن نمی‌خواهد. اکسیژن در دهانت است و باید از دهان نفس بکشی. نفس عمیقی از دهان کشیدم ولی همین که آمدم فوت کنم باز دچار حس خفگی شدم. آن حجم هوایی که برای آن لحظه‌ی ملتهب نیاز داشتم، حجم اکسژن مورد نیاز برای یک نفس عمیق بی‌دردسر، در دسترسم نبود و داشتم خفه می‌شدم. مربی گفت: «سرت رو بگیر زیر آب و تمرین کن.» داشت زورم می‌کرد و حرفم را گوش نمی‌داد. من از زور کردن متنفرم. هیچ کاری را به زور نمی‌خواهم انجام بدهم. لوله را از دهانم درآوردم، گفتم: «اگر بخواهم انصراف بدهم چه‌کار باید بکنم؟» عجیب بود که در مورد این یک موضوع تا قبلش با هم صحبت نکرده بودیم. اگر داشتم می‌مُردم چطور باید اعلامش می‌کردم؟ هیچ راهی نبود. مربی مصمم بود که من را بکشد زیر آب و من داشتم خفه می‌شدم. گفت: «این همه راه آمده‌ای و هزینه کرده‌ای. به نظرم یک‌بار سرت را ببر پایین را نگاه کن.» بحث نکردم. قانع نمی‌شد و راهی هم جز برگشت نبود انگار. نفس عمیقی کشیدم و صورتم را بردم زیر آب. دوستم آن پایین دست به صخره‌ای شناور بود و ماهی‌ها دوره‌اش کرده بودند. از این‌جا به بعدش در چشم‌به‌هم‌زدنی گذشت. باد جلیقه‌ام خالی شد و رفتیم زیر آب. حالا کنار دوستم دست به صخره ایستاده بودم و زیر آب نفس می‌کشیدم. یک دسته ماهی ملوان دورم می‌چرخیدند و یک طوطی‌ماهی توی صورتم نگاه می‌کرد و مرجان‌ها کنارم تکان می‌خوردند. بی‌نظیر بود. مثل خواب. مربی با دست اشاره کرد که «وضعیت چطوره؟»، اشاره کردم که «خوبم 👌️️️️️️». با دست اشاره کرد که «پس آن مقاومتت برای چه بود؟» خوب نبودم اما آن لحظه را هم نمی‌خواستم از دست بدهم. چندلحظه یک‌بار نفس‌کشیدن را فراموش می‌کردم و وقتی احساس می‌کردم حالم بد است، یادم می‌آمد که نفس! باید نفس کشید. چند دقیقه که در این حالت بودیم مربی از پشت من را کشید و برد و چرخی زدیم کف دریا. آن لحظه داشتم به چقدر چیزهای بی‌ربط فکر می‌کردم. این‌که دفعه‌ٔ بعدی با کدام دوستم می‌توانم دوباره این تجربه را داشته باشم؟ آیا می‌توانم این تجربه را تکرار کنم؟ چرا نمی‌توانم از این همه زیبایی عکس بگیرم؟ همه‌چیز لذتبخش بود و خوشحال بودم که این کار را کرده‌ام.

بعد از غواصی، روی قایق، توی رستوران، در راه برگشت به هتل، شب در اتاق و همه‌جا از این تجربه‌ام برای بچه‌ها گفتم اما صبح که در لابی فیلم تجربه‌ی غواصی دو تا از همسفرها را دیدم، فهمیدم که این تجربه چقدر می‌تواند لذتبخش‌تر هم باشد. آن‌ها در یک پکیج گران‌تر رفته بودند تا عمق ۱۰ متری و شقایق دریایی و لاک‌پشت دریایی را دیده بودند و فیلمی که گرفته بودند تقریبا من را مطمئن کرد که دوست دارم این تجربه را چندباره تکرار کنم. حالا که چند روز گذشته و از این تجربه فاصله گرفته‌ام حس می‌کنم با غواصی از دو چیز لذت بردم: اولی؛ دیدنِ زیر دریا که حتما همه را به وجد می‌آورد و دومی -که مهم‌تر است-؛ مواجهه‌ی دوباره با بدنم و ترس‌های غریزی‌ام و پیروز شدنم بر آن‌ها!

نکات آموزشی:

  • برای این‌که غواصی کنید لازم نیست شنا بلد باشید.
  • اگر در لحظه‌ی ابتدایی غواصی ترسیدید، ضربان قلبتان بالا رفت یا هرچیزی فقط صبر کنید. خیلی زود با این شکل نفس‌کشیدن کنار می‌آیید.
  • برای اولین تجربه‌ی غواصی احتمالا یک پکیج ۱۵ دقیقه‌ای کافی‌است. اما برای تجربه‌ی بهتر پیشنهاد می‌کنم به آکادمی‌های درست و حسابی مراجعه کنید. در این آکادمی‌ها به جای چنددقیقه آموزش در آب، شما چندساعت آموزش می‌بینید و برای شرایط مختلف تمرین می‌کنید.
  • من در کیش غواصی را تجربه کردم و دیدن صخره‌های مرجانی عالی بود. اما هر سایت غواصی ویژگی‌های خودش را دارد و فکر می‌کنم باید چندین بار دیگر آن را تجربه کنم.
تجربهغواصیامین نوبهارصخره مرجانیتنفس زیر آب
راوی | درگیر جامعه و رسانه | زندگی در گذر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید