توی چند سالی که توی فضای استارتاپی ایران بودیم همیشه موضوع سرمایه و جذب سرمایه برای ما یکی از نقاط اذیت کننده بود. اگر بخوام صادق باشم میتونم بگم که هرچی جلوتر اومدیم این موضوع سخت تر و دست نیافتنیتر هم شد. ما برای جذب سرمایه استارتاپهای قبلی راحتتر بودیم تا استارتاپهای جدیدتر. این موضوع فقط از دیدگاه من نیست بلکه اکثر دوستانی که در این فضا فعال هستند با این موضوع هم عقیده هستند.
خب قاعدتا یک تیم برای اینکه بتونه جذب سرمایه داشته باشه باید یکسری پارامترهای اولیه و کلیدی مورد نیاز رو داشته باشه که نشون بده ارزش سرمایه گذاری کردن داره. خیلی از سرمایهگذارها این رو علتی برای سرمایه گذاری نکردن روی تیمها میدونن. اما داستانی که هست اینه که نوع نگاه به سرمایهگذاری خطرپذیر نباید مثل نوع نگاه به سرمایهگذاری روی مواردی همچون ملک و ... باشه. استارتاپها قراره ارزشی خلق کنند که در اینده رشد خیلی خوبی داشته باشه. نمیخوام از این حرفهای کلیشهای بزنم. همه ما اینها رو میدونیم حتی سرمایهگذارهایی که به دلایل درست یا غلط سرمایهگذاری روی استارتاپها رو انجام نمیدن. اونها هم به دنبال این هستند که تا جائیکه میتونن ریسک رو پایین بیارن که در نهایت سود بیشتری داشته باشن یا اگر قرار نیست سود بکنند ضرر کمتری متحمل بشن. این هم یه نوع نگاه هست دیگه برای خودش. من میتونم امسال میزان ضررم صفر باشه چون سرمایهگذاری نکردم (البته که از نظر مالی درست نمیگم فقط برای اینکه مفهوم رو برسونم این مثال رو میزنم چون خوابیدن پول خودش ضرر به حساب میاد. البته نه به لطف بازارهای سرمایه که پول سرمایهگذارها اونجاها میره احتمالا که ضرر نمیکنند و سود هم دارند. پس چه سودی راحتتر و کم ضررتر از این وقتی که میشه چند نفر متخصص داشت که مراقب ضرر باشند).
از بین سرمایهگذارهای به اصطلاح خطرپذیری که میشناسیم فقط یکی از اونها رو واقعا از جنس سرمایهگذارهایی دیدیم که فقط رشد کردن سرمایه براشون مهم نیست بلکه خودشون کمک میکنند که این رشد اتفاق بیفته و بعد از اینکه رشد اتفاق افتاد هم استارتاپ رو برای رفتن به مرحله بعدی که میتونه جذب سرمایه، گسترش تیم، پارتنرشیپ یا هرچیز دیگه باشه آماده میکنند. خودمون با این سرمایهگذار خطرپذیر کار نکردیم اما اینها صحبتهای چندتا از فاندرهای استارتاپهایی هست که روی اونها سرمایه گذاری کردند. در نهایت هم این نتیجه هست که مشخص میکنه. میبینیم که استارتاپهایی که روی اونها سرمایه گذاری کردند رشد خوبی داشتند برای خودشون. دارم درباره سرمایهگذار خطرپذیر اسمارتاپ حرف میزنم و کارشون رو هم تحسین میکنم. امیدوارم به همین مسیر با قدرت ادامه بدن و بتونن استارتاپهای بیشتری رو همراهی کنند.
هدف از نوشتن این نوشته این بود که یکم درباره اینکه اگر سرمایهها وارد استارتاپها بشن چه کمکی میتونن به استارتاپ، جامعه، نیروی کار و در نهایت چرخه اقتصاد بکنن صحبت کنم. ما توی لامینور سال ۹۸ تونستیم نظر یک سرمایهگذار فرشته رو به خودمون جلب کنیم و مبلغی رو برای اینکه بتونیم برنامههای خودمون رو در ۶ ماه آینده انجام بدیم دریافت کردیم. تنها موضوعی که وجود داشت اعتمادی بود که این سرمایهگذار به تیم و برنامههای تیم داشت. ما هم برای ریال به ریال اون سرمایه کوچیک برنامه داشتیم و سعی کردیم با کمترین هدررفت از اون سرمایه به نفع رشد محصول و استارتاپمون استفاده کنیم. حداقل ۳ ماه برای اون ۶ ماه برنامه ریزی کردیم و زمانیکه استارت رو زدیم تقریبا میدونستیم به کجا میخوایم بریم و هدفگذاریهایی کرده بودیم که باید به اونها میرسیدیم.
الان یک سال از اون سرمایهگذاری میگذره و ما تونستیم رشدی فراتر از اونچه که فکرش رو میکردیم داشته باشیم. ما توی این یک سال تونستیم ۳ برابر سرمایهای که جذب کرده بودیم درامد داشته باشیم که در نوع خودش رشد خیلی خوبی به حساب میاد. شاید بگید خب عدد کوچیک بود پس ۳ برابر چیزی نیست. نه عدد شاید کوچیک بود ولی ۳ برابرش عدد بسیار بزرگی در مقایسه با اوضاع درامدی ما قبل از جذب سرمایه به حساب میاد. و از این نتیجه بسیار خوشحالیم.
این چند مدت همش به این فکر میکردیم که چه خوب میشد اگر سرمایههای سرگردان به سمت کسب و کارها بیان و واقعا به رشد کسب و کارها کمک کنند که در نهایت اقتصاد رشد میکنه. این سرمایه کوچیک تونست چنین رشدی برای لامینور محیا کنه، چی میشد اگر میتونستیم سرمایه بزرگتری به همراه افرادی که بتونن به ما در این مسیر کمک کنند داشته باشیم. احتمالا به جاهای خوبی میرسیدیم. چون قطعا این بار دو برابر زمان برای برنامه ریزی صرف میکردیم و با تجربههایی که کسب کردیم میتونستیم نتیجه خیلی بهتری هم جذب کنیم. بدون شک بقیه افرادی هم که کسبوکارهای نوپا هستند همینطور روی رشدشون حساس هستند و برای ذره ذره اون تلاش میکنند.