ظاهراً ما باور کردهایم که بدنامی هزار بار بهتر از گمنامی است. وگرنه کسب این همه رکورد منفی و تکاندهنده چه معنای دیگری دارد؟ قریب به شش دهه است که توهم توسعه ما را در بیراههای انداخته که بیرون آمدن از آن از توانمان خارج است. به هم زدن نظم تاریخی مدیریت منابع آب که قنات نماد آن بوده و جایگزینی مصرف دیوانهوار منابع ارزشمند آب زیرزمینی را میتوان نشانهای از این توهم توسعه دانست. بنا به روایتی رسمی بیش از ۹۰۰ هزار حلقه چاه در کشور وجود دارد که نزدیک به ۴۰۰ هزار مورد از آنها چاه غیرمجاز به شمار میروند. همین چاهها بیوقفه و در رقابتی دیوانهوار دل زمین را خالی کردند.
خالی شدن سفرههای زیرزمینی از آب یعنی مهمترین عامل فرونشست زمین در ایران. حالا ما رکورددار فرونشست هم شدهایم. مهمترین مثالش هم شهر اصفهان است. فرونشست زمین چنان حیات اجتماعی و اقتصادی شهر را تهدید میکند که دیگر کسی آن را با انشاالله و ماشاالله گفتن از رسانهها پنهان نمیکند. اکنون وقت آن است که از خودمان بپرسیم چطور شهری مانند اصفهان که تا سالهای اخیر نماد توسعه یافتگی بود اکنون یکی از شهرهای پرمخاطره ایران است؟
بنا به اعلام سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، 42 هزار و 349 حلقه چاه مجاز در استان اصفهان وجود دارد که سالانه 3.5 میلیارد مترمکعب آب برداشت میکنند. شمار چاههای غیرمجاز هم بیش از 21 هزار حلقه برآورد شده که در حال حاضر حدود 9 هزار و 823 حلقه چاه آن فعال است.
بررسیهای پژوهشگران (در پروژه بررسی فرونشست زمین در اصفهان) نشان میدهد میانگین محدودههای درگیر فرونشست عدد۷ تا ۱۰ سانتمتر در سال است، اما نقاطی هم نرخ بیشینه ۱۸ سانتیمتر را دارند. باید توجه داشت که حتی نرخ ۱۰ سانتیمتری فرونشست زمین هم زیاد است و یک سازه نمیتواند آن را تحمل کند.
استقرار صنایع پرآببر و توسعه بیمحابای بخش کشاورزی چنان شیره جان زمین را کشیده که برای تعادل بخشی به آن نمیتوان به اقدامات اورژانسی و موقتی دل بست. سیاستگذاران باید اصفهان را به عنوان یک نمونه روشن از «توهم توسعه» پیش رویشان بگذارند و در شیوه حکمرانی شان تغییراتی اساسی به وجود آورند. تغییراتی که بر اساس آن برنامهریزی واقعبینانه و مشارکتی جای برنامههای کلان غیرواقعبینانه و مبتنی بر چانهزنیهای منطقهای را بگیرد. در چارچوب چنین اصلاحی میتوان امیدوار بود طرحهای با توجیه فنی، اقتصادی، محیطزیستی و اجتماعی اجرایی شوند و نه بر اثر اصرار و لابیگری صاحبان قدرت.
در این صفحه از الزامات توسعه پایدار بیشتر مینویسم.