بانک ها به هردلیلی تسهیلاتی اعطا کنند درحال خلق نقدینگی هستند اما بانک ها با اعطای وام وخلق سپرده نیازمند ذخایر نزد بانک مرکزی خواهند بود ودرصورت عدم ذخیره در بانک ها تامین این ذخیره ها نیازمند خلق پول توسط بانک مرکزی خواهد بود
با کسری بودجه دولت و افزایش پایه پولی ذخایر بانک ها به طور خودکار فراهم می شود وتامین شدن ذخیره به این شکل منابع پولی بانک ها زیاد شده و حتی نرخ سود بین بانکی کاهش پیدا می کند و فشاری برروی نرخ سود بین بانکی نیست دقیقا شبیه به اتفاقی که نیمه ابتدایی سال 99 شاهدش بودیم ودلیل کاهش نرخ سود بین بانکی افزایش پایه پولی بوداماعده کثیری آدرس غلط دادند
فرض کنید پایه پولی از طریق دیگری افزایش پیدا کند یعنی کسری بودجه دولت توسط بانک مرکزی تامین نشود وبا اعطای تسهیلات و خلق نقدینگی , بانک ها برای تامین ذخیره ها به دلیل عدم وجود ذخایر اضافی در کل نظام بانکی به بانک مرکزی رجوع کنند وبا اضافه برداشت ازبانک مرکزی به این شکل ذخیره فراهم شود وپایه پولی افزایش پیدا کند
اما بدیهی است که این حالت به نرخ سود بازار بین بانکی فشار وارد می کند وباعث بالا رفتن نرخ های سود خواهد شد شبیه به سال های 93 الی 96 که دربخش های شبه پول به این نکته نیز اشاره کردم ودراین بازه زمانی یعنی سال های 93 الی 96 قسمت عمده رشد نقدینگی از مسیر رشد پایه پولی نبوده بلکه در بانک ها و به دلیل افزایش ضریب فزاینده رخ داده و رشد نقدینگی به دلیل خلق پول توسط بانک های تجاری رخ داده است
دربازه کنونی نیز دلیل کاهش نرخ سود بین بانکی افزایش پایه پولی است زیرا منابع پولی بانک ها زیاد شده ونرخ سود کاهش پیدا می کند که بهار سال گذشته نیز شاهد آن بودیم اما این کاهش نرخ پایدارنیست
بایدسیاست پولی تغییر کند و رشد نقدینگی را به میانگین بلندمدتی خودش نزدیک کنیم (باید کسری بودجه دولت به جای استقراض ازبانک مرکزی با فروش اوراق تامین شود زیرا راه پوشش غیر تورمی کسری بودجه استفاده از حراج اوراق است و مهم ترین دلیل استقبال محدوداز اوراق پایین بودن نرخ سود است در شرایط تورمی بالا نمیتوان انتظار داشت اوراق با نرخ سود منفی خیلی متقاضی داشته و اوراق با این نرخهایی که دولت تمایل داردخریداری شود واین سیاست باید تغییر کندتا اوراق جذابیت پیدا کند)