aminabedi68
aminabedi68
خواندن ۳ دقیقه·۷ سال پیش

فونت؛ شیرجه عمیق!

فونت چیست؟

فونت بخش گرافیکی ابزاری ترسیمی به نام نوشتار است که برای انتقال افکار و محاوره، ثبت حافظه جمعی و نگارش تاریخ، انتقال پیام و آموزش به کار میرود، شما مجموعه ای از خطوط شکسته و منحنی را روی کاغذ ترسیم میکنید و مخاطب با دیدن این خطوط به مقصود شما پی میبرد. فونت شامل بخش ظاهری و بیرونی این زبان ترسیمی، یعنی بخش گرافیکی آن میشود.




میدان بصری فونت

فونت در شرایط عمومی فعلی (به جز مورد خاص فونتهای رنگی) یک میدان گرافیک دو بعدی با تنوع رنگ دوتایی (سیاه در نواحی موجود و سفید در نواحی ناموجود) است، بنابراین فقط دو فاکتور وزن(نسبت بین نواحی موجود و ناموجود) و انحنا(رفتار شکل در مرز بین دو ناحیه) بر روی خروجی این مدیوم تأثیرگذار است.




زیبایی

زیبایی به عنوان فاکتوری خارج از دسترس ارزیابی می شود؛ در حالت کلی چه چیزی واقعا باعث زیبایی یک اثر گرافیکی می شود، خلاقیت، تجربه، استعداد و حتی شرایط زمانی و مکانی و انتخاب های تاریخی همه باعث تأثیر در معیارهای زیبایی شناسی یک ملت می شوند، و همین امر عامل اختلاف سلیقه در یک نوشتار (مثلا اختلاف سلیقه ما در نوشتار عربی با اعراب) است اما همانگونه که تنوع گونه ها در طراحی فونت رو به افزایش گذاشته، ایده های نو در جهت جذب مخاطب از طریق تجربه های زیبایی شناختی بیشتر، به صورتی بهتر انجام میشود.




چه چیزهایی باعث زیبایی یک فونت میشوند؟

با تجاربی که از بررسی چند فونت به دست آوردم به چند گزینه تأثیر گذار در مورد زیبایی و جذابیت یک فونت رسیدم:

۱.یکپارچگی

یکی از اصلی ترین عوامل زیبایی یک فونت و چه بسا در هر مدیوم گرافیکی یکپارچگی است، مصداق آن در یک فونت تطابق پذیری آن با یک دست خط است، یعنی فونت به گونه ای طراحی شود که تصور شود دست خط مستقیم انسانی است که در تمام عمرش آن را تمرین کرده و به مقام استادی رسیده و حتی در رفتار قلم فرضی خود در انحنا ها و کشیدگی ها اتحادی ملموس و پخته به وجود آمده است.

۲.تراکم

یعنی وقتی فونتی را در دامنه ای از یک حرف تا کلمه، جمله و پاراگراف در تمامی ترکیبات بررسی میکنید تراکم(نسبت مساحت بین ناحیه موجود و ناموجود) در تمامی آنها برابر یا حدالامکان نزدیک باشد، این کار از لحاظ ریاضی ممکن است امکان پذیر باشد اما از لحاظ عملی، آستانه ای از آن برای زیبایی بخشی کافی است.

۳.تناسب

نسبت بین طول و عرض یک حرف و بخشهای مختلف آن با توجه به یکپارچگی و مفاهیمی مانند نسبت طلایی و اشکال محیطی و محاطی مرجع مانند دوایر و مربع ها و میزان انحنا و شکستگی




کلیشه ها

در نهایت فونت یک ابزار گرافیکی کاربردی است و تفاوت عمده ای که با دیگر آثار هنری دارد در نحوه انتقال پیام صریح و ساده اش خلاصه میشود، دیگر آثار گرافیکی هم برای همین کار طراحی میشوند اما یا مانند علائم فرهنگی و ترافیکی مفهوم مستقیمی میرسانند که نیازمند تنوع و باز طراحی، حداقل به اندازه فونت ها نیستند یا آثار گرافیک پیچیده تر را شامل میشوند که رسالت انتقال پیام مستقیم و شفاف، حدااقل نه به اندازه فونت ها را دارا نیستند، فونت ها در مرز بین این دو گونه گرافیکی قرار میگیرند، یعنی هم باید پیامشان واضح و مستقیم باشد و هم نیازمند باز طراحی های پی در پی برای کاربردهای گوناگون و تجارب بهتر هستند و اینجاست که کلیشه ها شکل میگیرند، راههای ساده و سرراستی که فونتهای پرکاربرد ارائه میدهند و طراحان فونت را از خلاقیت و امتحان راههای جدید و مخاطبان را از تجربه های بصری نو باز میدارند.




شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید