در این شعر حرف "د" دلالت بر واژه فریاد دارد و در واقع کلمه دال که حرف دهم از الفبای فارسی و هشتم از الفبای عرب محسوب میشود نماینده فریاد است که این فریاد بازگو میکند که باید فارغ از زبان، رنگ، فرهنگ، در مقابل زور ایستادگی کرد. شکل "د" به صورت مجزا کلمه بومرنگ از لحاظ معنی تشدید میکند تا خواننده به آزادی برسد، که آزادی پیام مشترک انسانها برای رهایی از تابوهایی است که سرتاسر وجود شاعر و مردمی که شاعر به آنها عشق میورزد را در بر گرفته است، دهخدا در فرهنگ خود معانی متعددی برای کلمه "دال" ذکر کرده است که بیشتر آنها نشان دهنده هوش شاعر در استفاده هوشمندانه از این واژه در ظاهر ساده است، چه ما دال را پرنده شکاری از گروه قوشیان در نظر بگیریم و چه در حساب جمل نماینده عدد چهار و در حساب ترتیبی نماینده عدد ده بدانیم، نشان دهنده اقلیتی است که برای آزادی اکثریت مبارزه میکنند.
در اصطلاح اگر تقویم ستاره را بدانیم نماینده عطارد است که عطارد کوچکترین سیاره منظومه شمسی است، که خودش از لحاظ اندازه و فاصلهای نسبت به زمین دارد تداعی رنج مردمی است که از ستم به تنگ آمده و فریاد آزادی سر میدهد، البته این نکته محفوظ است، دال در فارسی برادر ذال است، که ذال در زبان فارسی با زال یکی تلفظ میشود که زال پدر رستم، قهرمان آزادیخواه شاهنامه محسوب میشود، در واقع تبدیل دال در عربی لام است که در اصطلاح خمیده، کج و منحنی دیده میشود که تصویرگر رنج مردم محروم است، در کل شاعر توانسته با تصویر یک حرف بر چند فرهنگ غلبه پیدا کند به طوری که معنی تصویر بدون اینکه دیده شود تدایی میشود، و با دیدن شعر رنج مردم محروم فاش و معنی آن گستردهتر میشود که نقطه برتری طراشعر نسبت به سایر سبکهای شعر تصویری است.