در طراشعر، تصویر حرفی که تصویر را تأکید میکند بر تمام شعر مقدّم است و بهصورت خاص تصویر ایجاد شده، ادبیات تصویری را بهوضوح نشان میدهد که خودش نوعی هنجارشکنی محسوب میشود که از قوانین فیزیکی حاکم بر شعر عدول میکند که این عدول از روح شاعر سرچشمه گرفته است. در واقع اگر عمیق به طراشعر نگاه کنیم، افضلپور حرفگرایی کرده به شیوه سنتی که حرف را به شکلش ربط داده؛ حرفگرایی بهصورت سنتی – صنتعی است که از شکل و قیافه حروف الفبا بهعنوان ابزاری برای تصویرآفرینی و برجستهسازی استفاده میشود به زبان دیگر حرفگرایی (یعنی تشبیه “چیزی” به شکل موقعیت حروف الفبا) (DinMohammadi Karafsi).
اگر بخواهیم حرفگرایی را در شعر مولانا و افضلپور مقایسه کنیم، دو نمونه را میآوریم:
الف- (بروب از خویش این خانه، بین آن حس شاهانه)
برو جاروب «لا» بستان که لا بس خانه روب آمد (مولوی، ۱۳۹۹)
ب- (لام تا کام، زبان بستهاند، کرمهای اقتصاد، بر قلاب نامت، دلال)
در شعر (الف)، مولانا با استفاده از شکل نوشتاری واژهی “لا” نوعی تصویرآفرینی کرده در دیدگاه مولانا “لا” جارویی است که هرچه شرک و کفر را میروبد، بنابراین به هیئت جاروب ترسیم میشود.
در شعر (ب)، افضلپور “لام” در “دلال” را شکل قلاب ماهیگیری در نظر گرفته که بهعنوان تصویر”ماهیگیری” را دلالت میکند تا با «کرمهای اقتصاد» رابطهی تصویری ایجاد کند.