امین افضل پور
امین افضل پور
خواندن ۹ دقیقه·۴ ماه پیش

دریافت و نقدینه ای بر ژانر طراشعر

به قلم: آرش سیستانی ، نویسنده و کاریکلماتوریسم

درادبیات غنی و دیرینه ی پارسی از کُهن آثار تا امروز قوالب ، سبک ها ، اندیشه ها ، طرح ها و سخن هایی بیان و مطرح گردیده که برخی ماندگار و بسیاری به بازفراموشی سپرده شده‌اند. بعضی درمیان ادیبان و سخن سنجان ارج و قُرب و منزلتی یافته و پیروان و رهروان خاص خود را طلبیده و برخی درهمان نطفه اگر خفه نشده اما از اقبال عمومی و طرح درمیانه ی اندیشمندان و دانش پژوهان برخوردارنگردیده و چه بسیارند بدعت ها و نوآوری هایی که امروزه حتا نامی ازآنها درمخاطره ی زمان باقی نیست. درآنتولوژی و نسب شناسی ادبیات کلاسیک و مدرن ایران نیز ازاین فرازها و فرودها بسیار به چشم می‌خورد و دربایگانی اندیشکده ها و آتشکده های حوزه ی زبان و ادبیات ، مقالات و میکروفیش های فراوانی را می‌توان یافت که از حد بیان و طرح و پیشنهاد فراترنرفته و مسکوت و ناکام ازحافظه ی تاریخ پاک و محوگردیده است. اما درمقابل این ناکام ها و فراموش شده‌ها بسیارند مکاتب واندیشه هایی که دربدوِ طرح از اقبال عمومی و استقبال خلق بهره مند و هنوزدرقبایل و اندیشه ها ، پویا و باقی است چه درآثار و قوالب کهن ، چه درژانر سبک نو و امروزین. گستردگی و استقبال و پذیرش این قوالب و اندیشه ها معطوف بنیان گذاران و صاحبان اندیشه و نوآوران این حوزه هاست که ازحوصله ، صبوری ، دانش، تبحر و خردورزی کافی برخورداربوده و حرفی برای گفتن داشته اند که هنوز برای خود رهروان و پویندِگانی خاص و نام آوری یدک می‌کشند و درحوزه ی ادب و معرفت پارسی جایگاه و پایگاه خویش راحفظ نموده و دراذهان عمومی رسوب نموده‌اند. سخن از مکاتب و اندیشه های ناپایدار و عقیم و ناکام به جز اطاله ی کلام وگزافه گویی نیست و هیچ راهی و دریچه ای بسوی هدایت نخواهد گشود. درحیات شعر و نثر پارسی بسیار شاعران و نویسندگان و ادیبان پا به عرصه ی ادب نهاده و آثار مختلف پدیدآورده که هریک ازخصایص و شاخصه های خاص خود برخورداراست و هیچ دو نفری ازلحاظ روش و شیوه و تفکر شبیه یکدیگر نیستند و نقطه نظرات و اندیشه ها و محتوای تولیدشان با هم متفاوت و گوناگون است.

درهر سبک و قالب تنها لفظ و معنا هستند که دو عنصرِ سازنده ی هر نوشته یا متن به شمار می‌روند و تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می‌گیرند و همین ، موجب تفاوت درشیوه ی نوشتن شعر و نثر شاعران و نویسندگان می‌شود و این دو عامل لفظی و معنوی چنان درمیان افراد یک جامعه تأثیرگذار می‌گردد که یک اسلوب یا سبک نگارشی را درمیان شاعران و نویسندگان پدید می‌آورد که از لحاظ تنوع و گستردگی به گونه های مختلف می‌توان از آنها نام برد و درسبک و اسلوب متفاوت، تقسیم بندی و دسته بندی نمود. از رودکی و مولوی تا ناصر خسرو و منوچهری دامغانی تا ملک الشعرای بهار و قائم مقام ، همچنین مسعودِ سعد سلمان ، سنایی ، خیام ، حافظ ، سعدی ، امیرخسرو دهلوی ، وحشی بافقی، صائب تبریزی و نیز نیما و اخوان و فروغِ فرخزاد و احمد شاملو تا امروز فراوان نام درتاریخ ادبیات می‌توان برشمردکه هر یک براساس ذوق و سلیقه و لفظ و معنای خود آثارشان را برای آیندگان به ارث گذاشته که برحسب نام مؤلف ، زمان و دوره ی زندگی، زبان، موضوع ، محیطِ جغرافیایی، عوامل سیاسی و ساختاری و حاکمیت ، حتا سطح سواد و دانش افراد جامعه و تأثیر پذیری کلام مؤلف برتوده ها و اقشار قابل ذکر و طبقه بندی است.شاید عامل اصلی این تکثّر زبانی و سبک نوشتاری است که سبک های خراسانی یا ترکستانی ، عراقی ، هندی ، اصفهانی ، نو ، گفتار، نیایی، فراگفتار و پسانیمایی شکل گرفته و هرکدام طرفداران و پیروان خاص خود را پیرامون خود گرد آورده است.

دردوران های مختلف توسط افراد مختلف ، اسلوب های نگارشی درشعر و نثر، مطرح گشته و جامعه پذیرای این نوآوری و خلاقیّت بوده و چراغ سبزهایی از سوی اقشارگوناگون زده شده که موفقیّت و کامیابی هر طرح و سخن نو به مخترع و مطرح کننده اش بستگی داشته و نیز زمان متناسب و استقبال عمومی جامعه. همان طور که همگی واقفیم شعر شعور است و کمی قاعده که وظیفه ی اصلی آن آگاهی است و بیداری توده ها و این شعور شامل نثر نیز می گردد و شاعران و نویسندگان را به نوعی می‌توان پیامبرانِ عصرِخویش نامید و رسالتِشان آگاهی بخشیدن به افراد جامعه است.

علاوه بر نوآوری درزمان های گذشته ازبدو خلقت خط و نگارش تا به امروز شاعران و نویسندگان و اندیشمندان فراوانی را می‌توان برشمرد که هریک درروش و اسلوبی نوگفتارها و جُستارهایی را درحوزه ی ادب فارسی مطرح نموده اما پس از نیما و خلاقیت بی نظیرش درحذف عروض و قافیه به شمایل و سبک کهن دردهه ی هفتاد شمسی روی آوردن به ابداعات و خلاقیّت های نگارشی به وفور از سوی افراد مختلف عنوان و توسط منتقدین بسیاری مورد نقد و واکاوی قرار گرفته که از مطرح نمودن تک به تک آنها جهت پرهیز از اطاله ی کلام ، خودداری می‌نمایم . ودریک جمله به این بسنده خواهم نمود که تنها اسلوب و سبک هایی از سوی جامعه مورد وثوق و وفاق قرارگرفتند که اولاً توسط افرادی آگاه، باسواد و دانش پژوه پیشنهاد گردیده بودند و ثانیاً دارای مانیفست قوی و علمی بوده و به تمامی سئوالات افراد مختلف جامعه پاسخگو بوده اند. درادامه ی مبحث نوآوری و روند سیر تکاملی ازآغاز تا امروز به نام آقای امین افضل پور برمی خوریم که پایه گذار و خالق ژانری مختص به خود می‌باشد به نام: طراشعر که درسال 2019 میلادی مصادف با 1397 شمسی خورشیدی ثبت تاریخ گشته و زحمات زیادی دراین معرفی متقبل گشته است و برایش آرزوی توفیق و موفقیت روز افزون ازخدای یکتا خواستارم . ازخوانش کتاب های زیبایی:1 قوه ی مقنعه2 بی ناموسی3 خواهرز4 نه ما ز جماعت 5 پی غم برتارازو 6 پنیر گربه به رام انداخت و ... می‌توان به خلاقیّت و ذهن پاک و زلال و اندیشمند این شاعر جوان پی برد و درهمین کوتاه ایام ، فراگیری و باورپذیری اش را درجامعه ادبی کشور پیش بینی و پیش گویی کرد. طراشعر از ترکیب سازی هوشمندانه دو کلمه ی طرا و شعر برآمده و انتخاب گردیده که هرکدام به تنهایی دارای معنا و مفهوم خاص خود می‌باشند و قابلِ فهم و درک بین خواص و عوام. کلمه ی طرا از سه حرفِ اول واژه ی طراحی اقتباس گردیده که به معنای کاری است که طراح انجام می‌دهد و کلمه ی شعر به معنای سخن منظوم و مخیل که همگان از معنای آن آگاه و واقف اند. رسالت سنگین جناب افضل پور درتداوم و فراگیری این ژانر نوپا درمیان اقشار مختلف جامعه ، نخست تدوین و نگارش مانیفست یا همان قواعد و اسلوب و چهارچوب های نظری و عملی این گونه ی ادبی است و سپس صبر و بردباری و حلم و نقد پذیری و تربیت نوآموزان و هنرجویان و طرفداران این نوع و گونه ی ادبی که امیدوارم شاهد فراگیری و باورپذیری آن درسطوح مختلف جامعه باشیم. اخیراً آقای علیرضا نصیری خانقاه درکتابی تحتِ عنوانِ : مبانی هنری طراشعر بطور مفصل درباره ی این نوع ادبی البته با کمکِ ازایده های خود افضل پور، تمام مؤلفه ها و پارامترها ی طراشعر را مورد بررسی و کاووش قرار داده و آنرا به شعر دیداری پیوند زده است که به زعم اینجانب کافی و وافی نبوده و مانیفست طراشعر محسوب نمی‌گردد که زحمت این مهم بردوش خودِ جناب افضل پور همچنان باقی و ملموس می‌باشد که امید است درآینده‌ای نزدیک این مهم به منصه ی ظهور برسد و مشتاقان این گونه ی ادبی را خرسند سازد. طراشعر با کلمات و تصاویر روشن و سفید با خلق مفاهیم و واژگان کوتاه و موجز و با استعانت ا زعناصر بصری ، سعی درتولید محتوایی قدرتمند و خلاقانه داردتا با کمترین واژگان و ابزار ، برترین برداشت ها و مفاهیم و تصاویر را به ذهن مخاطب انتقال دهد که این هنر می‌تواند دراین زمانه ی ماشینیسم و دنیای فرامجازی و کم حوصلگی ، اختراع و ابداعی هوشمندانه و زیرکانه محسوب گردد. بطور اجمال ودریک جمله می‌توان طراشعر را نوعی هنر بدیع و بی بدیل درعرصه ی ادبیات ایران و جهان برشمرد که به دنبالِ طراحی زدن شعر با ابزارکلمات است. البته به شرطی که افضل پور بتواند نخست کتاب های متعددی را دراین ژانر بنویسد و مکتوب نماید و دیگر این که برمانیفست علمی و عملی کارتوسطِ خودش و با کمک ازکتاب مبانی نظری طراشعر که نگاشته شده و این کتاب بیشتر با همراهی ایده ی خودش به سرانجام رسیده و البته نگارش آن نیز تقریباً کاری گروهی بوده به مراتب مهرتأیید و تصدیق بزند. دیگر نکته ، براساس شواهد و قرائن این هنر از روزگاران کهن و دوران غارنشینی آغاز گردیده بود اما مردمان نخستین نتوانستند برایش ساختاری مدوّن و آکادمیک ترتیب دهند که چون زبُورداوود و گات های اوستایی و لیکوهای سیستانی، نسل به نسل و سینه به سینه برقلمرو ادبیات ریشه بدواند و خودنمایی کند که دوست عزیزمان دراین زمانه به نیازِ مبرمش پی برده و چنین ژانری را به نام خود درسطوح بالاتر ثبت نموده است . نشان می‌دهد که افضل پورگویی که علاقه و عُلقه ی وافری به طراحی با کلمات وکالیگرافی و شعرِ تصویر دارد و البته دغدغه آن درهمین مسیر نمایان است که امیدواریم بتواند دراین مسیر به گزیده ها و گزینه های مهتر و بهترِدیگری هم دست یابد.

شعر تصویر و طراحی با کلمات در سپیدهای کوتاه شاملو نُضج و بارور شد و من بعد کاریکلماتورهای پرویز شاپور که توسطِ خودِ شاملو تأیید شدند مزید برعلت شد تا که جامعه ی آن زمان دربرابر عمراشعاربلندی چون قصیده و مثنوی و فکاهیات لوس و بی مسمّای هزل و لودگی ایستادگی و مقاوت کند و درواقع همین سُروده های طنز و نوشخنده های زیرکانه ی شاملو درواقع رسالت واقعی اش را دربرابر عده‌ای اطناب سرای بی محتوا ، بذله گوی ، لوده آوا و یاوه سُرا به نمایش گذاشت. بنابراین جامعه ی امروز به این بیان هنری که زبانی هنری دارد و درپی ساختاری هنرمندانه درخلق زبانیّت زمانه ی خویش است نیازی مبرم دارد و امید است با آموزش فراگیر بتواند نیاز عصر ما را برآورد که آورده‌اند: شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند و پیامبران بیدار و آگاهِ عصر خویش.

طراشعر با ساختاری از تایپوگرافی و نویسه نگاری و زیبایی شناسی و ترکیب رنگ و فونت ، و برگزیدن ایده های بدیع و بکر و تصویرسازی های گویا و منحصر بفرد خود را درذهن و جان مخاطب تثبیت و ماندگار می سازد.

لام تا کام زبان بسته اند کرم های اقتصاد برقلاب نامت دلال



زنجان بریده شد از وسط زن جان سپرد.


با امضای قاضی 3شد ژ3


چشم بست برشرف ریاشد دریا.



https://shereno.com/post-44208.html
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید