طراشعر شانس
طراشعر دریا
طراشعر لب
نقاشی در طراشعر
طراشعر در ابتدا نقاشی است که در ذهن شاعر ترسیم میشود و بعد به مرحله طراحی حرف میرسد که در ارتباط با مراعاتنظیر طرح با کلمهای که طرح را بیان میکند قرار گرفته، به قول سیروس شمیسا: (وقتی میگوییم ادبیات کلام مخیل است... مراد این است که آفرینندگان آثار ادبی، زبان را نقاشی میکنند)و شمیسا در جای دیگر میگوید (تشبیهات و استعارات نوعی نقاشی زبانی هستند)[5] در واقع میتوانیم بگوییم تجسم در اصطلاح ادبی به معنای مجسم و مصور کردن امری ذهنی است یعنی هنر انتزاعی را در حالت مادی قرار دادن با کلمات[6] و در جایی سیروس شیمسا میگوید(شعر تجسم، یعنی بیت یا مصراعی از بیت، حالت تابلوی نقاشی را داشته باشد)[2, 5] و کرسیفی معتقد است از حیث ویژگی تصویرسازی، تفاوتی میان شعر تجسمی با شعر کانکریت وجود ندارد جز اینکه تصاویر شعر تجسم عینی، تخیلی و انتزاعی هم هست[2] اما در طراشعر فقط یک تصویر دخیل است و این تصویر تجسم انتزاعی از معنی است که شاعر با توجه به مراعات نظیر کلمات آن را طراحی میکند. در نتیجه وقتی که خوانده میشود، در ذهن خواننده یک تابلوی نقاشی کشیده میشود. که قسمتهای مختلف کلام در طراشعر حکم اجزا نقاشی را ایفا میکند، شاعر در واقع تغییر نقش داده و حکم نقاشی را دارد که منظره ذهنی را تجسم عینی میبخشد.
2. DinMohammadiKarsafi, N., Visual Poetry (Kakrit) in an Analytical, Critical and Comparative Perspective. Journal of Literary Text Studies (Persian Language and Literature), 2017. 21.
5. Shamisa, S., (1383). Literary Criticism, Tehran, Ferdows., Literary Criticism. Tehran, Ferdows, 2004.
6. محبتی, م., بدیع نو. 1380: سخن.