اگر وقتی کلمه مانیفست رو میشنوید یاد کمنیستها یا گروهکهای تروریست میافتید، حق دارید، این کلمه توی سالهای اخیر خیلی زیر دست و پا بوده.
ولی اگر بهتون بگم نوشتن مانیفست شخصی کاملا زندگی منو از این رو به اون رو کرد، چی؟
کلمه مانیسفت ریشه در کلمه لاتین manifestum به معنی روشن و آشکار داره. مانیفست اعتقادات، نظرات، مسیر و قصد یک شخص رو مشخص میکنه. اگر سادهتر بخوام بگم؛ یه نوشتهایه که یک سازمان یا شخص مینویسه تا چیزهایی که برای اونها مهمه رو اعلام کنه.
مانیفست هم به عنوان مرامنامه و هم نقشه راه استفاده میشه و باعث مشخص شدن فاصله بین جایی که هستیم و اصول تعریف شدهمون میشه و فرضیات ذهنیمون رو به چالش میکشه، و همچنین باعث تقویت و پرورش تعهد و ایجاد تغییر در ما میشه.
معمولا مانیفست برای اعلام عمومی بیانهها استفاده میشه ولی هرکسی میتونه یه مانیفست شخصی داشته باشه.
خیلی از افراد الان هم کتابهایی دارند که براشون خیلی مهمه و حکم مانیفست رو داره چون در مجموع اعتقاداتشون توی اون کتاب بیان شده. برای بعضیها یه کتاب مذهبی مثل قرآنه و برای بعضیها چیزهایی مثل قانون اساسی.
چیزی که باعث ارزشمندی مانیفست میشه، یکی اینه که براتون تبدیل به منبع همیشگی الهامات میشه و دیگری اینکه امکان این رو بهتون میده که هر روز اون رو بخونید. قبول دارم که مثلا قرآن مانیفست بسیار خوبیه اما امکان خوندن هر روزه کتابی به این حجم وجود نداره، یا خیلی سخته.
من هر روز مانیفستم رو میخونم، معمولا قبل از اینکه برم سر کار. این کار باعث میشه ذهنم روی مواردی که برام اهمیت بیشتری تو زندگیم دارن متمرکز بشه. من با موضوعاتی مثل طریقه رفتارم با خانوادهام، چگونگی فعالیت و پیشرفت تو حرفهام و چگونگی رو به رو شدن با مشکلات و غیره که هر روز من این ارزشها روم تقویت و احیا میکنم. هر روز و هر روز.
با این حساب به نظر میرسه مانیفست چیز شخصی هست که نیازی نیست به دیگران نشونش بدیم، گرچه بعضی از افراد این کارو میکنند و باید بدونید افرادی هستند که میتونید با به اشتراک گذاشتن مانیفستتون بهتون کمک کنند تا توی اون راه بهتر قدم بردارید. اما بیشتر از اعلام عمومی به دیگران، مانیفست شخصی مثل واسطی بین خود ِ حال و خود ِ آینده شماست.
درسته، شاید احمقانه به نظرتون بیاد، ولی بهش فکر کنید. وقتی که من مانیفستم رو مینوشتم، زندگیم از هر نظر در وضعیت خوبی قرار داشت. ولی چیزهای خوب تا ابد پایدار نیستند، و دیر یا زود دشواریهای جدید پا به زندگیمون میگذارند و دشواریهای قدیمی دوباره سر و کلهشون پیدا میشه. اما زمانی که اون روزهای سخت میومدن من دقیقا میدونستم چطوری باید در برابرشون رفتار کنم، چون قبلا تصمیمم رو گرفتم و متعهد شده بودم که طبق رفتار مشخصی عمل کنم.
وقتی که مجبورید با شرایط سخت دست و پنجه نرم کنید، سخت میشه ذهن رو ثابت و هدفمند نگه داشت. مثل کشتی طوفان زدهای که نگه داشتن سکان کار خیلی سختی میشه.
با یک مانیفست، شما انگاری همیشه به یک نسخه آرومتر و منطقیتر از خودتون دسترسی خواهید داشت.
من آمار دقیقی برای این حرفم ندارم، اما با قاطعیت میتونم بگم از وقتی که مانیفست شخصی خودم رو نوشتم و هر روز شروع به خوندن اون کردم، باعث ایجاد تغییر خیلی زیادی تو زندگیم شده.
راه درست یا غلطی برای نوشتن یه مانیفست وجود نداره؛ سبک نوشتنش کاملا بستگی به خودتون داره. شاید بخواید خیلی خلاصه و کوتاه بنویسید یا شروع به نوشتن متن مقالهوار کنید که چرا به هر اصل اعتقاد دارید.
اینجا میخوام چندتا از پیشنهادات شخصی خودم رو ارائه کنم:
موضوع بندی کنید:
اول از همه باید بدونید درباره چه موضوعاتی میخواید بنویسید. هر بخش شامل قسمتهای زندگیتون میشه که میخواید عقایدتون رو نسبت بهش مشخص کنید. من با اینها شروع کردم: چطوری با خانوادهام رفتار کنم، چطوری میخوام تو شغل و حرفهام کار و پیشرفت کنم، و چطوری در مواجهه با سختیها از خودم عکسالعمل نشون بدم.
بنویسشون:
اعتقادات، انگیزهها و نیتهات رو درباره هر کدوم از موضوعاتی که انتخاب کردی بنویس. مانیفست به ما این فرصت رو میده که ببینیم با خودمون چند چندیم، من هیچوقت متوجه نشده بودم که چقدر خانوادهام برام مهم هستند تا اینکه توی مانیفستم دربارهشون نوشتم و تونستم از دورتر بهشون نگاه کنم.
در پایین یه نمونه ساده از چیزیه که تو بخش «مواجهه با سختیها» در مانیفستم نوشتم:
مواجهه با سختیها
… من در مواجهه با سختیها تمام قدرت و توانم رو متمرکز بر روی حل اون میکنم و ازش فرار نمیکنم. مهم نیست شرایط چقدر غیر قابل تحمل و سخت باشه، من میتونم از پس مشکلات بر بیام؛ همونطور که قبلا از پس همه مشکلات بر اومدم … در مواجه با سختیها غر غر نمیکنم؛ اگر این مشکل با صحبت کردن با فردی حل میشه، بدون اینکه پشت سرش حرف بزنم یا رفتار ناشایست دیگه انجام بدم، باهاش صحبت میکنم. مشکلات با همون سطح تفکری که ایجاد شدند، حل نمیشه. برای همین قبل از هر چیزی مشکل رو از زاویه دیگه نگاه میکنم و درباره اش با دیگران مشورت میکنم.
خب، این چیزیه که شخصا برای من مهمه. مهم نیست اگر شما باهام موافق نباشید، فقط باید ساختار نوشتن من رو متوجه بشید.
از جملههای قوی و مثبت استفاده کنید:
دقت کرده باشید من از جملهای مثل «من میخوام از پس مشکلات بر بیام» استفاده نکردم. به جاش گفتم «من میتونم از پس مشکلات بر بیام». شاید به نظر به چشم نیاد اما وقتی از جملههای فعال استفاده میکنید، روی ناخودآگاهتون تاثیر جدیتری میگذاره. شاید هم بخواید کمی فراتر برید و از جملههای حال استفاده کنید.
متنتون رو با کاغذ و قلم بنویسید
لطفا برای نوشتن مانیفست از نوشتافزار فیزیکی استفاده کنید. تو اسرائیل باستان، حاکم مجبور بود شخصا یک بار از کل قانون برای خودش بنویسه. عمل نوشتن با یک مداد یا خودکار واقعی روی یک کتاب یا کاغذ واقعی باعث حک شدن تو ناخودآگاهتون میشه. همونطور که امام علی گفتن «علم را، با نوشتن در بند کشید». درسته که با یه کیبورد فیزیکی یا غیر فیزیکی میتونید این متن رو تو کمتر از ۵ دقیقه بنویسید اما یه چیز خاصی در نوشتن فیزیکی وجود داره، همینطوری که کلمات روی کاغذ فشار داده و حک میشن، روی حافظهتون هم فشار داده و حک میشن.
نوشتن مانیفست برای کل زندگیتون نه تنها باعث رشد و شکوفایی واقعیتون میشه، بلکه کمکتون میکنه اون اعتقادات نوشته شده رو زندگی کنید. چیزی که عیار واقعی یک انسان رو نشون میده اینه که بدونه به چی اعتقاد داره و جرات این رو داشته باشه که اون رو زندگی کنه.
برگرفته از مطلب How and Why to Write Your Own Personal Manifesto وبلاگ Art Of Manliness
اگر مطلب بالا براتون جالب بود؛ لطفا دکمه قلب قرمز ❤️ پایین رو فشار بدید. با این کار خوندن این مطلب به افراد بیشتری پیشنهاد میشه.
همچنین میتونید بنده رو در ویرگول دنبال کنید تا از طریق بخش «نوشتههای دوستان» راحتتر به نوشتههای جدیدم دسترسی داشته باشید.