الکامپ به ما اجازه میدهد تا چهرهی انسانی کسب و کارها را بشناسیم. مهمترین دلیل من برای شرکت در نمایشگاههای تخصصی همین است، صحبت با دیگران. برای من هیچ چیز جذابتر از درک انسانها، افکار و آرزوهایشان نیست.
هوا به شدت گرم بود و برای رسیدن به سالن استارت آپها مسافت زیادی را پیاده روی کردم ولی الکامپ 98 ارزشش را داشت.
در اینجا قصد دارم تا تجربه خودم را از این گشت و گذار 4 ساعته با شما به اشتراک بگذارم و 5 غرفه ای که بنظرم ارزش مراجعه دارند را به شما معرفی کنم. البته وارد جزئیات هرکدام نمیشوم شاید انگیزهای برای بازدید از الکامپ در آخرین روز آن باشد.
چه گوارا را از زمان برگزاری دورههای آموزشی در آواتک میشناسم، یک تیم خوش فکر، خلاق، منسجم و البته یک چریک واقعی. از همان روزی که نام استارت آپ خود را انتخاب کردند نشان دادند که جسارت لازم برای بازاریابی چریکی را دارند.
وسط غرفههای رنگارنگ و مانیتورهای بزرگ و درست کنار دیجی کالا یک وانت آبی رنگ که اطرافش پر بود از بطریهای آب معدنی به شدت جلب توجه میکرد. چه گوارا ایده جذابی برای جمع کردن افراد داشت؛ #چالش_آب. یعنی تو کمتر از 60 ثانیه 1.5 لیتر آب معدنی رو سر بکشی تا یک وانت آب معدنی برنده بشی!
بهترین توصیفی که از رهنما کالج میتوان داشت، یک کپیرایتر حرفهای است. استفاده بهجا و مناسب از عبارات در کنار طراحی مدرن و دوستانه موجب میشود که به غرفه رهنما جذب شوید.
گردونه شانس و مسیری که به یک اتاق آبی منتهی میشود آنقدر جذاب طراحی شده است که پیر و جوان را در صف انتظار نگه میدارد. سفری کوتاه ولی به شدت تاثیرگذار.
غرفه ایران درخت طوری طراحی شده است که شما در کمترین زمان متوجه زمینه کاری آن میشوید و البته به قدری زیباست که حتما به آن جذب خواهید شد.
بنظرم یک استارتاپ واقعی به جای شکل گیری در طرفِ محدودیتها، مزرها را جابجا میکند، محیط را تغییر میدهد و همه چیز را برای موفقیتش محیا میسازد. ایران درخت به من نشان داد که میتوان با سادهترین ایدهها و کمترین هزینه متفاوت بود، درخشید و ارزش خلق کرد.
بعد از مدتها در اکوسیستم استارتاپی کشور ایدهای جذاب با اجرایی بینقص همراه شده است. غرفه صداگرافی در سالن 12 و جایی دور از دید واقع شده ولی من آنقدر به دقت نمایشگاه را میگشتم که ممکن نبود چنین جواهری از دیدم پنهان بماند.
صدا نقش بسیار مهمی در ثبت خاطره و یادآوری آن دارد، گاهی شنیدن دوباره یک موسیقی میتواند ما را به سالهایی دور پرواز دهد. صداگرافی به شما کمک میکند تا این خاطرات را به بهترین شکل ممکن ثبت کنید.
یکتانت هر چیزی که از حضور در یک غرفه نمایشگاهی انتظار دارید به شما ارائه میدهد. کارگاههای تخصصی، فضایی برای گفتگو، ابزارهای تعاملی و البته PlayStation! جمع کردن همه اینها در فضای محدود نمایشگاه مرا به یاد چاقوی سوئیسی انداخت.
هرچقدر بیشتر با دیگران صحبت کنید لذت بیشتری از حضور در نمایشگاه خواهید برد. البته که تعداد زیاد غرفه ها اجازه نمیدهد از همه آنها دیدن کنید یا با همه صحبت کنید.
روش پیشنهادی من این است که در مدت 30 دقیقه در سالن های 7 تا 12 قدم بزنید و همه غرفهها، اسمها و آدمها را به دقت نگاه کنید. هرکدام که بنظر شما جذاب بود یا به زمینه تخصصیتان مرتبط بود به ذهن بسپارید. غرفهها را اولویتبندی کنید و به ترتیب از آنها بازدید کنید.
کدام غرفهها از نظر شما جذابتر بودند و ارتباط بیشتری با مراجعه کنندگان برقرار کرده بودند؟ لطفا در بخش نظرات همین صفحه به من و کسانی که این متن را مطالعه میکنند معرفی کنید.