طراحی یک سامانه که بتونه تمامی مفاهیم آینده نگاری رو در یک فرایند پیاده سازی کنه، یکی از مباحثی است که توسط بزرگان آینده پژوهی همواره مطرح بوده و بیش از 10 مدل مرجع شناخته شده برای این موضوع توسعه داده شده . هرچند بعضیاشون از مدل های قبلی ایده گرفتن.
قصد دارم در یک سری پست، این مدل ها رو(ترجیحا با ترتیب زمان ارائه) خیلی خلاصه معرفی کنم...
بخش شماره 1 : یک فرایند آینده نگاری موفق A successful foresight process
نام توسعه دهنده: "آوریل هورتون Averil Horton"
سال معرفی: 1995
از نظر هورتون، آیندهنگر بودن ترکیبی از درک درست آینده محتمل سازمان و عمل بر اساس اونه بطوریکه که برای سازمان سودآور باشه. در مدل هورتون این فرایند سه مرحله داره که اجراشون به ترتیب باید انجام بشه.
گام اول: ورودیها
مرحله اول متشکل از جمعآوری، تطبیق و خلاصهسازی اطلاعات موجوده و منجر به ایجاد دانش در مورد مساله میشه.
گام دوم: تبدیل و تفسیر
مرحله دوم شامل تبدیل و تفسیر دانش (کسب شده در مرحله قبل) برای" ایجاد درک در مورد پیامدهای آینده" از نقطه منظر خاص یک سازمان معینه.
گام سوم: خروجیها
مرحله سوم شامل بررسی این درک برای" ایجاد تعهد به عمل در سازمان" است.
هر مرحله ارزش بیشتری نسبت به مرحله قبلی ایجاد میکنه، چون نتایج اون منجر به افزایش اطلاعات میشه. نهایتا ارزش اصلی در انتهای پروسه به دست میاد که اغلب تأخیر زمانی زیادی داره. هر مرحله سختتر، زمانگیرتر و انتزاعیتر از مرحله قبلیه.
در پروسهی آیندهنگاری موفق، این سه مرحله منجر به تصمیمگیریها و عملکردهایی میشه که با عملکردها و تصمیمگیریهایی که در نبود این پروسه صورت میگیره، متفاوته...
خیلی خلاصه باید گفت این مدل سه مرحله اساسی رو معرفی کرده: چه ورودی هایی؟ چه تحلیل و تفسیری؟ چه خروجی هایی تو سامانه آینده نگاری وجود دارن... همچنین زنجیره ارزش دانش خلق شده در هر مرحله رو بصورت موازی گام ها ترسیم کرده...
قاعدتا مدل هورتون به عنوان ساده ترین مدل شناخته میشه و مدل های بعدی ایده های بیشتری رو اضافه کردن که به مرور بهشون میرسیم....