َAMINI STUDIO
َAMINI STUDIO
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

منتظرم...

پاییزه سردیه ، امروز هم اینترنت قطعه و مشتری ها که حق دارند گله مند باشند از یک فریلنسر و من به اولین برفی که آرزوش را داشتم نگاه میکنم.

کبوتری روی سکوی پنجره میشینه . میلزره یا نمیلرزه نمیدونم ، درکش نمیکنم اما میدونم الان غذایی اون بیرون نیست براش.

به زحمت گلدونا رو جابجا میکنم و پنجره درزگیر شده را باز میکنم، سرما برگ گلها رو میلرزونه اما من مصمم هستم که ارزنی که با پول خیرات هفتگی پدرم خریدم رو بریزم روی سکو.

پنجره رو بستم کبوترا خیلی وقت بود از ترس من فرار کرده بودن.


منتظرم ... نه منتظر وصل شدن نت .

منتظر کبوتری که بهم اعتماد کنه و در حالیکه من دوست دارم از تماشا کردنش لذت ببرم بیاد و دونه های خیرات پدرم رو میل کنه.


منتظرمپاییز 98
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید