کلی زحمت میکشی برنامه می نویسی، وب اپلیکیشن درست میکنی، دیاگرام و فلوچارت و مدل سازی و هزار جور قر و اطوار در میاری که به مدیر بفهمونی چقدر کار کردن با نرم افزار خوبه، اگه اطلاعات اش رو تو یه دیتابیس منظم مرتب نگهداری کنه بعداً چه تحلیل های خوبی میشه روش انجام داد. کلی داشبورد و جدول و گراف درست میکنی که شاید یه ذره روی خوش نشون بده و جفت پا نیاد تو شکم پروژه، بعد یهو می بینی یه نامه زده به هرکی که تو شرکت و بیرون شرکت میشناخته و یه فایل اکسل ستون بندی کرده که " اطلاعات فلان و فلان را تکمیل و ارسال فرمائید". بهش میگم اینجوری که کلا ما و پروژه رو شستی رفت، میگه " حالا مگه شما چیکار میکردید با اون سامانه تون؟ یه فایل اکسل دارم همه اون کارها رو انجام میده، راحت تر هم هست!"
هووی، اکسل عوضی پاتو از زندگی ما بکش بیرون تا نیومدم برات!