افرادی تصور میکنند که با آمدن متاورس ما دیگر خیلی تجربیات، لمس کردنهای واقعی را به دنیای متاورس منتقل میکنیم.
برای مثال دیگر به فلان شهر یا کشور سفر نمیکنیم که یک بنای تاریخی، حضور در یک فیتسوال خاص یا هر مورد دیگر را انجام دهیم و همه اینها را به متاورس انتقال میدهیم.
درست است که در آینده نزدیک انتقال حسها یا خیلی موارد دیگر به آن اضافه میشود و همانند دنیای حال حاضرمان یا دنیای واقعی است.
به نظر من آن حسی که لمس کردن یا حضور و فعالیت دارد را هیچ چیز شاید نتواند بگیرد.
حضور در یک فیستوال که نیاز به تحرک زیادی دارد را نشسته در خانه یا یک اتاق حس میکنیم، آیا همان حس حضور فیزیکی را دارد؟
متاورس خیلی از خواسته های ما را برآورده خواهد کرد و تغییرات اساسی در شیوه زندگانی ما چه از منظر سرگرمی یا کاری ایجاد می کند اما اینکه بگوییم کامل جایگزین آن میشود در حال حاضر یا آینده نزدیک امکان پذیر نیست.
متاورس ما را وارد زندگانی جدیدی خواهد کرد که تغییرات اساسی نیز در زندگی ما ایجاد میکند اما اینکه کاملاً جایگزین آن با مفهوم فعلی شود؛ نیست.
در آینده که امکان جابجایی سریع همگانی در دسترس همگان قرار گیرد شاهد ظهور نسل بعدی متاورس خواهیم بود که باعث ادغام این دو دنیا میشود و آن زمان تأثیر بسزایی بر روی زندگانی ما خواهد داشت.
بر میزان پیشرفت، سرعت آن یا میزان ادغام و جایگزینی با زندگی واقعی و حال حاضرمان نمیتوان نظر قطعی و دقیقی داد و فقط باید صبر کرد تا مسیر و هدف نهایی متاورس را عیناً ببینیم.
برای من همانطور که نشستن در کنار آتش در یک جنگل لذتبخش است؛ زندگی در دنیاها و زمانهای مختلف و انجام کارهایی که شاید بدون متاورس قادر به انجام آن نبودم نیز جالب و هیجان انگیز است.
به همین دلیل تصور من بر جایگزینی یک بر دیگری یا اولویت آن ها نیست، بلکه متاورس و زندگی واقعی را مکمل و کامل کننده یکدیگر می دانم؛ نظر شما چیست؟