این یادداشت برای کتاب هنر جذب سرمایه در بهمن 98 نوشته شده است.
این روزها در وضعیتی در حال بازخوانی کتاب هنر جذب سرمایه و نوشتن این پیشگفتار هستم که بیش از هر زمان دیگری در عمل به توصیه های الخاندرو کردمس احتیاج دارم. حالا که کتاب بعد از حدود دو سال از شروع ترجمه دارد به مرحله چاپ نهایی میرسد در دوران جذب سرمایه برای کسب و کارِ تحت سکانداری خودم تیست ایران، هستم.
توصیههایی که دو سال قبل من را با بازی پیچیده سرمایه گذاری آشنا کرد و سال بعد با شرکت در جلسات سرمایهگذاری که عضوی از آن بودم تقویت شد. آن موقع در علی بابا مدیر محصول بودم و البته یکی از اعضای جلسات تصمیمگیری سرمایهگذاری روی استارتاپهای نوآور گردشگری. و حالا نماینده تیم کوچک و پرانگیزهای هستم که برای سرعت بخشیدن به اهداف و دغدغه هایی که دارد دنبال جذب سرمایه سری A است.
واقعیت این است که حالا که وسط ماجرا هستم در بازخوانی ترجمهام از کتاب کرمندس دریافتهای عمیقتری از آموزههایی دارم که پیشتر فکر میکردم بدیهی هستند.
حالا بیشتر میفهمم در کنار رعایت دستورالعملهای فنی این کتاب (از اینکه فایل ارائه را چطور آماده کنید، چطور سرمایهگذاران را پیدا کنید، چطور با آنها تماس بگیرید، تا اینکه در جلسه در مورد چه چیزهایی گفتگو کنید و درواقع بدانید چه سوال هایی از شما میشود و برای آنها جواب درستی داشته باشید)، نکات ارتباطی و انسانی مهمی هم هستند که سرنوشت جلسات سرمایهگذاری یا حتی رقم جذب سرمایه را تغییر می دهند. صحبتم از چیزهایی سادهتر از هنر مذاکرات است. کرمندس به عنوان یک خبره ی جذب سرمایه از سیاه چاله ها، خط قرمز ها، بایدها و نبایدهای این ماجرا می گوید. اگر بخواهم خلاصه بگویم، دست سرمایه گذاران فرشته و شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر را برای شما رو می کند، و اینطور است که میفهمید آنها دنبال چه چیزی هستند و در مذاکره و بازی با آنها در موضع به مراتب بهتری قرار میگیرید.
متن بالا بخشی از پیشگفتار کتاب هنر جذب سرمایه بود. این کتاب دوستداشتنی و البته چِقِر بَدبدن بالاخره بعد از دو سال و خردهای چاپ شد و میتونید از این لینک در سایت انتشارات آریاناقلم آنلاین بخریدش. روزی که این کتاب رو ترجمه کردم اوضاع مملکت و کسبوکار خیلی بهتر از الان بود، حتی همین سه چهار ماه پیش که پیشگفتارش رو نوشتم. شاید شرایط سختترِ امروز، خوندنش رو واجبتر کرده باشه.