امین مهرزاد amin mehrzad
امین مهرزاد amin mehrzad
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

الهی، گاهی، نگاهی

تقارن شیوع کرونا با زمان اوج حساسیت فصلی هم داستانی است برای برخی مثل من.
بالاخره بعد از چند روز تنگی نفس و استرس شبانه، به اصرار خانم دکتر سامانه وزارت بهداشت، دل به دریا زدم و پیچیده در ماسک و دستکش و کلاه... به بیمارستان مراجعه کردم.
بیمارستان، خلوت‌تر از همیشه، زیر سایه سنگین و منحوس اپیدمی و بوی مرگ. بیخیالیِ ناشی از سازش با شرایط، در برخی مردم و کادر درمان هم عجیب است.
شوق زندگی توام با ترس در چشم سالخوردگان آدم را خجالت زده می‌کند.
وقتی پزشک داشت دستور بستری پیرمردی را بخاطر بیشتر شدن لکه‌های سفید در سی‌تی اسکن ریه‌اش مکتوب می‌کرد، دائما به او درباره بهبودی‌اش اطمینان می‌داد.
تصویر ریه‌ی من کاملا سیاه بود اما با دیدن چهره رنجور و ناامید پیرمرد لکه‌های سپید در ذهنم ریشه می‌زد.
غم دارم، برای کسانی که شب‌های سختی را در بستر بیماری می‌گذرانند.
خدایا نظری کن بر مردم دنیا، بر مردم ایتالیا و اسپانیا و امریکا، اما بیشتر از آنها برما نظر کن، آنها جز تو فریاد رسانی دارند.
آنها حداقل بهتر زندگی کرده‌اند. اما اینجا، حق این سبک زندگی کردن اینگونه سخت جان دادن نیست.

دلنوشته های یک پدر معمولی درباره علاقه هایش، مدیریت، بازاریابی، گردش، فرزندان، برندینگ و...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید