از یک منظر کارفرمایان به دو دسته تقسیم میشوند، کسانی که در هر تصمیم استراتژیک نرخ بازگشت سرمایه(ROI) را در نظر دارند و زمانی که قادر به محاسبه آن نیستند از کل اقدام منصرف میشوند، و کسانی که این شاخص را تنها در تصمیمات کلان و یا تنها زمانی که قادر به محاسبه آن هستند، در نظر میگیرند.
برای دسته دوم، شاید علت رونق بالای کسبوکارشان، دسترسی به بودجهی دولتی و یا... باشد.
هرچه هست، شرایط اقتصادی حال حاضر، باعث شده این دسته در روندی تکاملی رو به انقراض باشند.
از دید کارمند، در هر پوزیشنی، توان محاسبه، ارائه و تضمین این شاخص، به عنوان معیاری برای پیشبینی هزینه دستیابی به اهداف(مالی یا غیر مالی)، تا حد زیادی تعیین کننده دستمزدمان خواهد بود.
شاید این شاخص تا حد زیادی تعیین کننده میزان حرفهای بودن ما، به عنوان یک مدیر مارکتینگ، دیجیتال مارکتینگ، کپیرایتر و یا مدیر محتوا باشد.
برای یک کارفرما مهمتر از میزان هزینه، میزان آوردهای است که از آن هزینه حاصل خواهد شد و اگر از پیش تضمینی برای آن آورده باشد، حدی برای هزینه نخواهد بود.