سریال بازی تاج و تحت با تمام نقاط قوت و ضعفهایش به پایان رسید. سریالی که با وجود پایانی ناامیدکننده، هنوز میتواند در لیست بهترین سریالهای تاریخ قرار بگیرد. اما یکی از مشکلات بزرگی که فصل هشتم داشت، عدم پاسخگویی به سوالات طرفداران و شتاب در به پایان رسیدن بود. در ادامه ۱۴ سوال مهم از قسمت آخر این مجموعه تهیه کردهایم، سوالاتی که شاید هیچوقت پاسخی برایشان پیدا نشود. در ادامه همراه ما باشید.
داستان سریال Game of Thrones در ادامه فاش میشود. در صورتی که تماشا نکردهاید، بهتر است این مطلب را مطالعه نکنید.
یکی از نکات مهمی که در اصل به قسمت پنجم مربوط میشود، نامههایی است که واریس درباره هویت واقعی جان نوشت. اصلاً مشخص نشد که لرد واریس این پیامها را به کجا و چه کسی فرستاده است. اما اهمیت پیام در انتها چه بود؟ آیا نشانهای از این بود که مردم یا افراد بانفوذی در داخل یا خارج وستروس، در آینده جان را به عنوان پادشاه حقیقی معرفی میکنند؟ البته این تئوری در صورتی قابل قبول است که واریس پیش از جزغاله شدن توسط آتش اژدها، چند پرنده فرستاده باشد!
دنریس به عنوان ملکه هفت پادشاهی و قدرتمندترین فرد در وستروس، هیچ محافظی نداشت و به همین دلیل، جان اسنو راحتتر به هدفش رسید. منطقی بود که پس از نسلکشی او در کینگزلندینگ، امنیت ملکه باید بیشتر از قبل، حفظ شود چراکه هرلحظه این امکان وجود داشت، شخصی به جانش سوءقصد کند. دیدیم که دروگون بیرون قلعه نگهبانی میداد و چونکه جان از خون تارگرین است و به او اعتماد داشت، اجازه عبور را داد. اجرای صحنه کشته شدن دنریس، چندان جالب نبود و باتوجه به شرایط، صحیح به نظر نمیرسید.
آریا چند فصلی را تحت تعلیم قاتلان بیچهره گذراند تا تبدیل به یکی از آنها شود. او به وستروس آمد و شروع کرد به انتقام گرفتن از دشمنانش. او با تکههای بدن فرزندان والدر فری کیک درست کرد و خود فری را مجبور کرد بخورد. حالا که سریال اصرار دارد دنریس را بخاطر انتقام گرفتن از دشمنان خود، دیوانه معرفی کند، آیا میتوان همین را هم درباره آریا استارک گفت؟
در قسمت سوم فصل هشتم یعنی «شب طولانی»، دوتراکیها حمله احمقانهای را به سوی ارتش مردگان آغاز کردند که نتیجهاش چیزی جز مرگ تعداد زیادی از آنها نبود. نیروهای آنسالید هم بیرون قلعه در حال دفاع بودند و جانشان را برای عقبنشینی بقیه نیروها فدا کردند. اما در قسمت نهایی میبینیم که دنریس در مقابل ارتش بزرگی قرار میگیرد. انگار نه انگار که جنگی با نایت کینگ و ارتش مردگان رخ داده است. احتمالاً پاسخ سازندگان هم این است که ارتش دنریس یه جورایی فراموش کرده بودند که در جنگ قبلی، کشته شدهاند!
بهتر است دربارهاش صحبت نکنیم! این بمب اتمیِ بالدار به سمت شرق رفت و کسی چه میداند به کجا رهسپار شده است؟
برن با قدرت کلاغ سهچشم توانست گذشته، حال و بخشهایی از آینده را مشاهده کند. وقتی تیریون پیشنهاد شاه شدن برن را میدهد، او میگوید: «فکر کردی چرا این همه راه آمدهام؟» که البته جمله عجیبی است، چراکه برن در گذشته گفته بود نمیخواهد لرد وینترفل باشد و اهمیتی به این موضوعات نمیدهد. با این وجود، پیشنهاد پادشاهی وستروس را سریعاً قبول میکند.
آیا او همه چیز را میدانسته؟ کشته شدن نایت کینگ به دست آریا، حمله یورون به دنی، کشته شدن میساندی، حمله دنریس به شهر و در نهایت کشته شدن دنریس به دست جان و تبعید او به شمال. همه اینها اتفاقاتی هستند که شخصیتهای مدعی تخت آهنین را حذف کردند. بنابراین برن هیچ اطلاعاتی درباره آینده نداده تا خودش شاه شود؟ آیا تئوری برن استارک را میتوان باور کرد؟ سریال Game of Thrones پاسخ واضحی به این سوال نداد، بنابراین باید نتیجهگیری را به طرفداران سپرد.
در فصل ششم، اپیزود Oath-breaker (عهدشکن) کلاغ سهچشم قبلی به برن استارک گفت که ۱۰۰۰ سال منتظر بوده تا برن جایگاه او را به دست آورد. البته عمر بسیار طولانی کلاغ قبلی احتمالاً به آن درخت مقدس و جادو بستگی دارد و میدانیم که چنین درختانی در کینگزلندینگ وجود ندارند. حالا این سوال مطرح میشود که برن قدرت خود را از چه منبعی میگیرد و در واقع چند سال عمر خواهد کرد؟ آیا شورای پادشاهی و مردم میدانند که حاکم آنها احتمالاً بیشتر از یک فرد معمولی زندگی خواهد کرد؟
کرم خاکستری را باید وفادارترین سرباز دنریس تارگرین دانست. چرا زمانی که فهمید جان، ملکهاش را کشته و تیریون هم در این موضوع نقش داشته، هیچ کاری انجام نداد؟ در همان اپیزود آخر میبینیم که کرم خاکستری مشغول اعدام کردن سربازان اسیرشدهی لنیستر است، پس به نظر میرسد که چنین فرد بیرحمی، قاتل ملکه دنریس را هم فوراً اعدام کند. شاید برخی بگویند که نیروهای شمال در صورت کشته شدن جان، شورش میکردند و با آنسالید درگیر میشدند اما این نمیتواند دلیلی بر زندانی کردن تیریون و اجازه دادن به او برای یک سخنرانی پرحرارت در مقابل شورای پادشاهی باشد.
بله، پاسخِ واضح به این سوال شرافت و صداقت است. اینکه جان هرگز دروغ نمیگوید و حتی اگر به ضررش تمام شود، مانند ند استارک آدم باشرافتی باقی میماند. اما با نگاهی به زندگی ند استارک هم میتوان گفت که او همیشه صادق نبوده و بخاطر همان دورغهای مصلحتی، توانست فرزند لیانا یعنی همین جان را نجات دهد. دوم اینکه گفته میشد ند استارک در نبرد تن به تن، سر آرتور دین را شکست داده است اما با فلشبکِ برن به گذشته دیدم که در واقع یک شمالی از پشت به او خنجر زد! جان هم میتوانست با توجه به اینکه هیچکس شاهد کشته شدن دنریس به دست او نبود، منکر همه چیز شود! مثلاً میگفت دروگون قاطی کرد و دنریس را برداشت و رفت! چه مدرکی از مرگ دنریس به دست جان وجود داشت؟
واضح است که دوتراکیها و خونسواران تا زمانی که انتقام کال یا فرمانده خود را نگیرند، آرام و قرار نخواهند داشت. در فصل ششم و اپیزود Blood of My Blood (خونِ خون من) دنریس تمام دوتراکیهای تابع خود را تبدیل به خونسوار کرد. حالا که کالیسی مرده، چرا هیچ حرکتی از سوی دوتراکیها نمیبینیم؟ چرا دوتراکیهای وحشی و خشن، ناگهان افرادی متمدن و اهل گفتوگو میشوند؟ جدا از این، اصلاً تکلیف دوتراکیها چه شد و به چه سرنوشتی دچار شدند؟ آنها هم وستروس را ترک کردند و اگر پاسخ مثبت است، کجا رفتند؟
کرم خاکستری و افرادش برای همیشه وستروس را ترک کردند و به سمت جزیره ناث (زادگاه میساندی) رفتند. حکم تبعید جان، توسط برن داده شد تا کرم خاکستری راضی شود و شورش به پا نکند. خب، سوال این است که چرا پس از رفتن کرم خاکستری و نیروهای دنریس، این حکم پابرجا میماند؟ آیا برن میداند که حضور جان تهدیدی برای حکومت اوست؟ برن بارها گفته که به مقام و منصب اهمیت نمیدهد، ولی سریال در انتها مشخص نمیکند که او نقشهای در سر داشته یا نه. پس نمیتوان با قطعیت گفت که او یک شخصیت منفی است یا مثبت. دوم اینکه سانسا، حاکم شمالی کاملاً مستقل شد! دیوار هم مطمئناً در شمال است و حاکم شمال، مسئول مجازات افرادی است که از آنجا فرار میکنند. آیا سانسا نمیتوانست جان را از تبعید بازگرداند؟ ملکه شمال و شاه شش قلمرو از چه میترسند؟ از بازگشت کرم خاکستری یا اینکه جان تهدیدی برای حکومت آنهاست؟
سانسا به برن گفت که از این پس، شمال یک حکومت مستقل خواهد بود. مگر میشود هیچ کس به این موضوع اعتراضی نکند؟ چرا بقیه آن لردها و حاکمانی که در جلسه حاضر بودند، خواستار استقلال نشدند؟ یارا گریجوی قبلاً چنین موضوعی را نزد دنریس مطرح کرده بود، بنابراین چرا اینجا هیچ صحبتی نمیکند؟ پرنس دورن چرا خواستار چنین حقی برای خود و مردمانش نمیشود؟ به هیچ شکلی نمیتوان این تصمیم سازندگان را توجیه کرد و برایش دلیل آورد.
در دو قسمت ابتدایی از فصل هشتم، شاهد رونمایی از هویت واقعی جان توسط سم تارلی و برن هستیم که البته زمینهچینی آن به فصلهای قبل بازمیگردد. هردو نفر در شورای پادشاهی حضور داشتند و هردوی آنها عقیده داشتند که این موضوع مهمی است. اما دیگر به این موضوع پرداخته نشد، حتی تیریون در شورای پادشاهی هیچ اشارهای به این نکرد که جان یا ایگون تارگرین، دنیا را با کشتن دنریس، نجات داده است.
به مسئله آزور آهای به طور مفصلتر در کتاب پرداخته شده اما سریال هم در فصلهای گذشته به آن اشاره کرده بود. با این حال، طرفداران پاسخ قابل قبولی دریافت نکردند. آزور آهای آریا بود که شب طولانی را پایان داد، یا جان که خطر بزرگی به نام ملکه دیوانه را از بین برد؟ اصلاً وقتی قرار نبوده به شکل واضح به این تئوری پرداخته شود، چرا ملیساندرا برای یافتن پرنس یا پرنسس موعود، این همه به خودش زحمت داد؟ گرچه خیلیها اعتقاد دارند، جان همان آزور آهای است، سریال هیچ بخشی از تئوری اصلی را به تصویر نکشید و ملیساندرا نیز هیچ اشارهی جدیدی به این شخصیت نکرد.
منبع این مقاله: ipiramid.com