پاسخ به چند پرسش مهدوی
مهمترین ملاک شناسایی امام زمان (ع) ، علائمی است که در خود حضرت است؛ مثل داشتن علم، قدرت، اعجاز الهی، ولایت تکوینی بر عالم هستی و ... . باوجود این همه مدعیان دروغین که در طول تاریخ آمدند و رفتند و گاهی چندین نفر همزمان مدعی شدهاند امام زمان (ع) هستند، روند عاقلانه در تشخیص امام زمان (ع) این است که انسان به حرف هیچکس اعتنا نکند تا زمانی که برای او اثبات شود. این عاقلانه نیست که هر کس از هر گوشهای و با هر شرایطی ادعا نمود، انسان زندگی خود را رها کند و مدتی به دنبال او بیفتد؛ تا وقتیکه کاذب بودن فرد مدعی روشن شود. از منظر قرآن کریم نیز اینگونه رفتارها که پیروی از ظن و گمان در راه کشف حقیقت محسوب میشود، نهی شده است.
پایه و اساس اعتقاد شیعه به امام، رفع مشکلات و گرفتاریهای شخصی و مصلحتهای فردی از طریق معجزه و کرامت نیست که اگر اینها اتفاق نیفتند، آن اعتقاد هم مخدوش شود. پیروی از امام، برای زندگی بهتر و ارتباط با پروردگار عالم است. مسلمانان همواره در طول تاریخ مشکلات مختلفی داشتهاند. بدون شک رسول خدا (ص) میتوانستند در زمان خود معضلات فراوان اسلام و مسلمین را با معجزه حل کنند، اما این اتفاق هرگز رخ نداد؛ زیرا قرار نیست همۀ کارها را پیامبر با معجزه انجام دهد. دربارۀ امام زمان (ع) نیز مسئله همین است. قرار نیست همۀ کارهای شیعیان را امام آنها – آنهم با کرامت و معجزه – انجام دهد. ما نیز نباید تصور کنیم چون امام زمان (ع) توان انجام کارهای خارقالعاده را دارد، باید تمام مشکلات شیعیان خود را برطرف سازد! وظیفهای که بر دوش شیعه قرارداد، این است که با کسب معرفت و بصیرت، خود را در مسیر اسلام قرار دهد. طبیعتاً کسی که به زندگی خود رنگ و روی اسلامی میبخشد، استغاثهاش به امام نیز بیپاسخ نخواهد بود و گشایشها و کرامتهای اتصال به این منبع پر نور را به اشکال مختلف دریافت خواهد کرد.
انتظار سازنده و مؤثر تنها در سایۀ مخفی بودن زمان ظهور شکل میگیرد؛ زیرا با مشخص بودن زمان ظهور، کسانی که میدانند ظهور را درک نمیکنند، انگیزهای برای تحرک و زمینهسازی نمیداشتند و به سکون و رکود روی میآوردند. حال آنکه با پنهان بودن زمان ظهور، انسانهای همۀ عصرها و دورهها به امید اینکه ظهور را در زمان خود ببینند، تلاش میکنند تا زمینههای ظهور را فراهم کنند و جامعۀ خود را به جامعهای صالح و پویا تبدیل نمایند. بهعلاوه، در صورت معین بودن وقت ظهور، چنانچه به دلیل مصلحتهای مهمتری ظهور در زمان وعده داده شده رخ نمیداد، چهبسا افرادی در اصل اعتقاد به امام مهدی (ع) دچار تردید میشدند.
اعتقاد به ظهور منجی یک مسئله جهانی است؛ یعنی در همۀ ادیان به آن اشاره شده است؛ اما اعتقاد به موعود، یک اصل مسلم اسلامی بوده که شیعه و سنی آن را قبول دارند. دانشمندان اهل سنت، احادیث نبوی زیادی را در اینباره نقل کردهاند و مسئله موعود آل محمد (ص) اختصاص به شیعه نداشته و همۀ مسلمانان آن را پذیرفتهاند. اگر چه میان دیدگاه شیعه و سنی تفاوتهایی وجود دارد اما در کتابهای اهل سنت بیش از 500 حدیث نبوی راجع به ظهور نقل شده است. البته میتوان گفت این توجه به مباحث «موعود» و «ظهور» در نزد عالمان بزرگ اهل سنت مطرح است و این موضوع کمتر در میان تودههای مردم رواج داشته است و متأسفانه پارهای از فعالیتهای منفی، مؤثر واقعشدهاند. بههرحال از انکار موعود تا علم قطعی به وجود آن حضرت با مطالبی در منابع اهل سنت روبهرو میشویم، اما غالباً موضوع مهدویت مورد پذیرش دانشمندان اهل سنت قرار دارد؛ با این تفاوت که آنان اعتقاد دارند مهدی موعود (ع) هنوز متولد نشده است؛ درحالیکه نظر شیعه چیز دیگری است. در این میان، جریان وهابی گری نیز با تمام توان در تضعیف این اعتقادات گام برداشته است.
اگر چه بخشی از شرایط ظهور مربوط به حکمت الهی است و از حوزۀ اختیار انسانی خارج است، اما طبق روایات ظهور، بخش قابل توجهی از این شرایط، انسانی است؛ یعنی سنت تغییرناپذیر خدای متعال بر این تعلقگرفته است که سرنوشت انسانها با دست خودشان رقم بخورد تا فضای عمومی جامعۀ بشری آمادگی لازم برای ظهور را پیدا کند. در قرآن کریم آمده است: «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر اینکه خودشان آن را تغییر دهند». بنابراین میتوان نتیجه گرفت یکی از سنتهای الهی هنوز تحققنیافته است؛ اینکه خود مردم باید در تغییر سرنوشتشان و ظهور مهدی موعود (ع) نقش خود را ایفا کنند.