کاری که یک بار به خوبی انجام شود. برای همیشه انجام شده است.
- هنری دیوید ثورو
هنوز هشت سال از عمرم نگذشته بود که برای اولینبار چیزی را بسیار فراتر از خودم احساس کردم. در آن حضور داشتم اما فقط بخشی از آن بودم. خوشآیند بود و با این حال من بسیار تعجبزده بودم. داستان از این قرار بود:
با پدر بزرگم برای گردش رفته بودیم؛ در چهارباغ قدم میزدیم و من بستنیام را لیس میزدم. ناگهان ایستادیم. پدربزرگ چیزی خرید و ما وارد شدیم. از پلهها بالا رفتیم. به جایی وارد شدیم. همهجا تاریک و جسمی نورانی، بسیار بزرگ، همهجا را گرفته بود. من خیره به رو به رو، با راهنمایی مرد بزرگتر، نشستیم. حیرت زده بودم. آدمهای زیادی همزمان به صفحهٔ غولپیکر نگاه میکردند. جایی اشک ریختند و صدای خندهشان هم بلند شد. در آن بین چیزهایی هم میخوردند.
من برای اولینبار سر از سینما درآورده بودم.
صبحخلاق، یک رویداد آزاد و رایگان است که در بیش از ۲۵۰ شهر دنیا برگزار میشود؛ در هر ماه یک موضوع به پیشنهاد یکی از شهرهای عضو شبکه انتخاب میشود؛ بعد سخنرانانی در تمام شهرها، حول موضوع صحبت میکنند. قبل از سخنرانی، یک صبحانه رایگان و گفتوگو و شبکهسازیست. هدف هم، ایجاد یک شبکه از آدمهای خلاق شهر است؛ شبکهای که به یک سخنرانی الهامبخش ۲۰ دقیقهای گوش میکند و ۲۰ دقیقه پرسش و پاسخ هم در پایان وجود دارد. بعد هم ارائههای سیثانیه و عکس دستجمعی.
صبح خلاق در آذر ماه ۹۷ شروع شد؛ رویداد بینالمللی که پایش به اصفهان باز شده بود. سومین شهر در ایران بودیم. قبل از ما تبریز اولین بود، تهران دومین شهر. شهر کتاب اردیبهشت اولین مکان بود؛ فرید شکریه اولین سخنران. بلیتهای رویداد در یک ساعت به اتمام رسیده بود. ۶۰ نفر حضور داشتند.
یک سال بعد، جشن تولد یکسالگی را در اتاق بازرگانی اصفهان برگزار کردیم؛ ۵۰۰ صندلی رویداد در کمتر از ۳ دقیقه به پایان رسیده بود. ۴۰۰ نفر در لیست انتظار بودند. صبح خلاق تبدیل به یکی از پر مخاطبترین رویدادهای کشور شده بود.
برگزاری رویداد شبیه به ساخت یک فیلم سینمایی است؛ قبل از همهچیز یک فیلمنامهٔ خوب نیاز دارید. بعد بهترین آدمهایی که میتوانید را پیدا میکنید. کسی فیلم میگیرد و کسی بازی میکند. کسی حواسش هست که همهچیز سر جایش باشد. اگر خوششانس باشید، یک تهیهکنندهٔ خوب هم پیدا میکنید. آن وقت در آخرین مرحله، فیلم میرود روی پرده. یک فیلم خوب آدمها را به وجد میآورد. فراموشش نمیکنند. در نهایت دست میزنند یا کلاه از سر بر میدارند. اگر هیچکدام از این کارها را نکردند، دستکم شما به احترام مردم تلاش کردهاید، کلاه از سر برداشتهاید.
چند ماه پیش، دومین سال تاسیس صبح خلاق در اصفهان گذشت. همهگیری کرونا همهچیز را تغییر داده بود؛ خبری از رویداد حضوری نبود؛ تیم دچار بحران شده بود. بحران غم و انگیزه. رویدادها خوب از آب در نمیآمدند. به جای ۶۰۰ نفر، ۶۰ نفر شرکتکننده داشتیم. اعضایی از تیم میرفتند. همهچیز تغییر کرده بود؛ ما درحال فروپاشی بودیم. یک سال هیجانانگیز و بعد این؛ بحرانی که میتوانست ما را از پا در بیاورد.
به مرور فکر میکنیم داریم دوباره خودمان را پیدا میکنیم. آخرین رویداد حدود ۱۰۰ شرکتکننده داشتیم. آدمهایی که با هم صحبت میکردند، خوشحال بودند و رویداد را تاثیرگذارتر از همیشه توصیف میکردند.
با نوشتن و صحبت است که میتوانیم جلو برویم. به همین خاطر قصد داریم در سری نوشتههایی، هر آنچه در این دو سال تجربه کردیم را بنویسیم. شروع کردیم، عالی شدیم. سقوط کردیم. ضعیف شدیم. خوب شدیم. ثبت اینها برای درس گرفتن است، برای جشن گرفتن هم هست. برای بقیه هم هست. رویدادهای خوب، با هدف عالی که میتوانند اشتباهات ما را تکرار نکنند. چیزهایی هم هست برای کل زندگی. از جنگها و سورپرایزها.
صبح خلاق بهترین رویداد ایران نیست. اولین هم نیست. اما تغییریست که ابتدا در تیم برگزاری، سخنرانان و حامیان شروع شد و در شهر ادامه یافت.
چهار ضلع برگزاری این رویداد، هدف، تیم، شرکا و مخاطبین است. در هر فصل، راجع به یکی از اینها میگوییم. همهٔ آنچه در این دو سال تجربه کردیم.
تجربه حضور در رویداد دارید؟ چه زمانی به وجد آمدهاید و خودتان را بخشی از چیزی بزرگتر احساس کردهاید؟