برند شما چیزی جز شناخت خودِ واقعی شما نیست. شما الان هم یک برند شخصی هستید. هر چیزی به غیر از خود واقعی شما به کار نمیاد. شما برند شخصی رو ایجاد نمیکنید بلکه، با آن زندگی میکنین. برند شما همون چیزی هست که در مورد شما حقیقت داره.
ساختن برند شخصی میتونه هیجانانگیز و کمی ترسناک باشه. برای اینکه این روند رو درست انجام دهید، باید وقت بگذارید تا صادقانه خودتون رو بشناسید و بفهمید انگیزه واقعی کارهاتون چیست. تنها پس از شناخت نقاط قوت خودتون میتونید گامهای بعدی رو بردارید که شامل شناسایی بازار هدف، متمایز کردن خودتون از رقیبها، اطلاع رسانی درباره برندتون به کسانی که نیاز دارند شما رو بشناسند و یادتون نره که باید نشاندادن پرسونال برند در هر جنبه از زندگیتون با کنترل و مدیریت شما باشه.
و اما ...
حقایقی سرد و کمی خشن در مورد پرسونال برندینگ هست که قبل از شروع باید بدونین. نسبت به فرآیند پرسونال برندینگ درکهای غلط بسیاری وجود داره که اگه میخواهید قدم در ساخت برند شخصیتون بگذارید، به این واقعیتها نیاز دارید.
«پیتر مونتویا» و «تیم وندیهی» تو کتاب«برند خودت باش» (The brand called you) در مورد واقعیتهای فرآیند ساخت برند شخصی مطالبی رو عنوان کردند که دونستنشون برای شروع لازمه.
فرآیند ساخت برند زمانبر هست. یک فرد باهوش که میخواهد یک برند شخصی بسازه، میتونه عناصر یک برند بزرگ رو در جایی دیگر گرد هم بیاره، اما این برند با آهنگ حرکت خودش رشد خواهد کرد. برندها اعتماد میطلبند و اعتماد تنها با زمان بدست میآید نمیتونین اون رو در کارگاه یا کارخونهای بسازید. «اُپرا وینفری» نمونهای کامل از رشد یک برند بیریا و صمیمی، موفق و در معرض دید دیگران، در طول زمان هست. او پیش از اینکه به چهرهای بانفوذ و جهانی در رسانهها تبدیل شود، سالها برای اجرای برنامه تلویزیونی خود و کمک به دیگر زنان جامعه آمریکا وقت گذاشت. حتی بهترین گروههای تبلیغاتی برای ساخت برند شخصی، شش ماه تا یک سال زمان اختصاص میدهند تا به نتایج قابل توجه دست پیدا کنند و مهمه که انتظارات شما از خودتون بجا باشه. نباید فکر کنین که میتونین در یک هفته تجارت جدیدی رو شروع کنین، چون مطمئناً زود بیانگیزه میشوید و جا میزنین.
برندها به صورت سازمانیافته رشد میکنند. برندهای شخصی در سطح اجتماع محلی و بر پایهروابط کسی که پشت آن برند ایستاده و براساس پیامهایی که بین او و دیگرانی که با آن برند برخورد دارند، رد و بدل میشوند، و پیشرفت میکنن. مردم با کمک روابط عمومی خردمندانه و حضور اجتماعی مستمر شما احساس میکنن که میتونن به شما اعتماد و با شما ارتباط برقرار کنن. در دنیایی زندگی میکنیم که شکگرایی موج میزنه، بنا بر این نمیتونین یک پرسونال برند رو به زود به خورد دیگران بدهید، چون برخورد بدی با آن خواهد شد. باید برند خودتون رو در زمین بکارید، از آن نگهداری کنین و بگذارید رشد کنه.
برندها عقلگرا نیستند. جلسهای رو تصور کنین که آژانس تبلیغاتی وایدن کندی (Wieden + Kennedy) شعار تبلیغاتی «انجامش بده!» (Just Do It!) رو برای شرکت نایکی خلق کرد. این شعار هیچ ربطی به کفش نداشت، ولی در تاریخ ماندگار شد. چرا؟ چون ساخت برند، مرتبط با احساس هست. مردم به این دلیل شما رو انتخاب نمیکنن که به عنوان یک دندانپزشک در بهترین دانشگاه تحصیل کردهاید، یا گستره وسیعی از پیشنهادات سرمایهگذاری رو ارائه میدهید. آنها شما رو به این دلیل انتخاب میکنن که «احساس» خوبی به آنها میدهید. وقتی برند خودتون رو میسازید، باید روی طبیعت غیرعقلگرای فرآیند تصمیمگیری حساب کنین.
برندها نیازمند تعهد کامل هستند. به گفته «دیوید باخ»، که یکی از شرکای گروه باخ، سخنران انگیزشی و نویسنده کتابهای پرفروشی در آمریکا در حوزه ارزشآفرینی، مدیریت مالی و سرمایهگذاری هست، وی در اصل با پایداریاش در مسیر و زمانی که داشت شعار «پولدار شوید» رو میساخت و همچنین با انتشار 9 کتاب در طول 9 سال، برند خودش رو بنا کرد. بیشتر برندهای بزرگ با پایداری مطلق و تداوم درست شدهاند. هیچ جادویی در کار نیست، بلکه تنها کار زیاد و تصمیمگیری هوشمندانه لازم هست.
فرآیند ساخت برند همیشه نتیجهای به همراه دارد. این روزها حرفهای زیادی میشنوید که فرآیند پرسونال برندینگ بیتاثیر هست. این حرف، بیمعنی است. فرآیند ساخت برند همیشه نتیجه میدهد. چیزی که هست این که نتیجهاش میتونه به نفع یا ضرر شما باشه، اما همیشه نتیجهای به همراه داره. یک برند فردی جذاب و قدرتمند میتونه کسبوکار شما رو بهبود بخشد و سود شما رو افزایش بده؛ در حالی که یک برند کاذب و با پشتیبانی ضعیف، پول شما رو هدر خواهد داد و به کسبوکارتون هم آسیب میزنه. سوال اینجاست که فرآیند ساخت برند چهطور میتونه به نفع شما عمل کنه؟!
نکته مهم دیگهای که تو این بخش از کتاب مطرح شده، این که «وقتی پرسونال برندینگ رو شروع میکنین، هیچ راه بازگشتی وجود نداره.»
کسبوکار میتونه خشن باشه. واقعیت این هست که وقتی برندی رو به وجود میارید و روانه بازار میکنین، به اون متعهد میشوید. هر کاری که در زندگی حرفهای خودتون انجام میدهید و حتی برخی کارهایی که به صورت عمومی در زندگی شخصیتون انجام میدهید، روی برند شخصی شما تاثیرگذار هست. هر برندی چیزی شبیه یک کشتی روی دریاست؛ دائماً در شرایطی متوازن قرار داره که در آن نیروی باد کشتی رو به جلو میبره و نیرویی مشابه میخواهد دکلها و عرشه کشتی رو نابود کنه. هر تصمیم اشتباه در تنظیم سکان کشتی یا تشخیص وضعیت آب و هوا باعث میشه آژیر خطر به صدا دربیاد و...
یک برند شخصی هم در وضعیتی ثابت و حساس بین تعهد شما با بازار و رفتارهای روزانه شما قرار داره. وقتی برند خودتون رو خلق میکنین، هر کاری که انجام میدهید، یا موافق یا در تناقض با آن عهد و پیمان هست. شکستهای متعدد یا رفتارهای متعددی که در تناقض با تعهد پرسونال برند شما باشه، برند شما رو نابود میکنه. کمکم دیگران احساس میکنن که قولهای شما دروغ بوده و نمیشه به شما اعتماد کرد.
وقتی پرسونال برندینگ رو شروع کردین و به ایجاد برند شخصی متعهد شدین، درواقع ملزم به انجام دادن آن هستین. به همین دلیل، خیلی حیاتی هست که برند شما نمایانگر آنچه واقعاً هستید، باشه؛ یعنی چیزی که به آن اهمیت میدهید، از آن لذت میبرید و اینکه چهطور زندگی میکنین. اگر برند شما اصالت نداشته باشه، یعنی دقیقاً ماهیت «شما» رو نشون نمیدهد، در بلند مدت نمیتونین ازش پشتیبانی کنین.