سلام
اگه این پیام رو میخونین یعنی من بالاخره تونستم گزارشی از کارایی که برای پروژه درس مهارت های نرم شغلی انتخاب کردم رو آماده کنم. داستان از جایی شروع شد که من این درس رو که این ترم برای اولین بار ارائه میشد برداشتم. هدف این درس به این صورت بود که در کنار مهارت های سختی که به عنوان یه مهندس کامپیوتر یاد میگیریم، روی مهارت های نرمی که بعضا از مهارت های سخت اهمیتشون بیشتره هم کار بشه. مهارت هایی مثل بازنگری و کالبدشکافی برای پیدا کردن ریشه های مشکلات، برنامه ریزی با روش های مختلف مثل OKR، مدیریت تیم، و مهارت های ارتباطی و کار تیمی. در نهایت قرار شد به عنوان بخشی از نمره پایانی و برای تمرین چند مهارت نرم در یک کار (تکالیف بصورتی طرح میشن که فقط یک موضوع رو هدف قرار بدن) یک پروژه پایانی داشته باشیم که در اون از مهارت های نرم استفاده بشه. پروژه موضوع مشخصی نداشت و خودمون باید یک موضوع به دلخواه انتخاب میکردیم.
موضوع انتخابی من برای پروژه:
من مسئول تیم گرافیک نشریه دانشجویی دانشکدمون به اسم "پیکسل" هستم. تیم گرافیک کار خودش رو تقریبا بعد از تیم های تحریریه و ویراست شروع میکنه و با توجه به اینکه آخرین گروهی هست که روی نشریه کار میکنه، زمانبندی و دقت توش مهمه. یکی از مشکلاتی که توی تیم به چشمم خورد این بود که کار و تیم به اعضا (بخصوص خودم) خیلی وابسته بود، یعنی درصورتیکه من یا هر کدوم از افراد تیم چند روز نمیتونستیم کاری رو انجام بدیم، یا به هر دلیلی نمیتونستیم یک شماره توی تیم کار کنیم، روند کار خیلی آسیب میدید و با مشکل جدی روبرو میشدیم. این شد که من موضوع پروژم رو بهبود وضعیت گروه گرافیک نشریه دانشجویی دانشکده و کاهش وابستگی تیم به یک فرد مشخص در فرآیند تولید نشریه انتخاب کردم.
تا الان چکار کردم؟
اول از همه شروع کردم به تحلیل روند و کار هایی که توی سری های قبلی انجام میدادیم، تسک ها ]معمولا با تاخیر[ به دستمون میرسید، من تسک هارو بین بچه ها پخش میکردم، اونا روی طراحی ها فکر میکردن و ایده میزدن و بعد معمولا من ایده هاشون رو بهتر میکردم و بعد میرفتیم سراغ بقیه متن ها. شروع کردم با روش های بازنگری و کالبدشکافی ای که یاد گرفته بودم به پیدا کردن ریشه های مشکلات، و بعد از اینکه به مشکلات پی بردم، یک OKR نوشتم که داخلش کار هایی که به نظرم باعث بهتر شدن نتیجه میشد رو بیان کردم. اولین مشکلی که پیدا کردم تعداد کم اعضا بود، طبیعتا وقتی تعداد کم باشه هر کسی تسک های زیادی برای انجام دادن داره و این هم باعث میشه تحت فشار بیشتری باشه هم اگه نتونه تسک هاش رو انجام بده تیم خیلی لطمه میبینه، برای همین قرار شد حداقل 3 عضو جدید از ورودی های جدید بگیریم که هم وقتشون آزاد تر باشه هم فرصت برای یادگیری داشته باشن. مشکل بعدی ای که به چشمم اومد کمبود تجربه و مهارت بود، که باعث میشد بیشتر طراحی ها حداقل یکبار زیر دست خودم بیان. برای همین تصمیم گرفتم حداقل 3 جلسه آموزشی برای اعضا بذارم که هم اعضای جدید یاد بگیرن هم اعضای قبلی تمرین کنن. یسری اهداف دیگه هم مثل مستند سازی روند کاری تیم گرافیک در قالب یک فایل راهنما و داشتن جلسات تحلیل سری های قبلی نشریه هم که به نظرم به روند کلی تیم کمک میکردن پیدا کردم.
بعد شروع کردم به پیدا کردن افراد مختلف برای عضویت توی تیم، 6 نفر داوطلب شدن که از بینشون 3 نفر انتخاب شدن و باهاشون مصاحبه انجام شد، بعد یک سری مجموعه فیلم و مقاله برای آموزش مباحث پایه گرافیک و کار با نرم افزار های مورد نیازمون رو پیدا کردم و براشون فرستادم، که از این به بعد هر کسی بخواد عضو تیم بشه اول باید این فیلم هارو ببینه.
بعد از اینکه افراد جدید به تیم اضافه شدن و فیلم هارو هم دیدن، با هم یک جلسه رفتیم که داخلش هم تمرین کردیم هم افراد جدید با روند کاری تیم آشنا شدن.
در نهایت هم اعضا رو گروه بندی کردم تا هرکدوم از افرادی که تازه وارد تیم شده یکی از اعضای با تجربه تر تیم بصورت منتور کنارش باشه و با هم تسک هارو انجام بدن و تسک هارو بجای دادن به افراد، به تیم ها تخصیص دادم.
چه کار هایی مونده؟
هنوز چند تا جلسه آموزشی دیگه باید برگزار کنم، که با توجه به اینکه آخر ترمه، هم برای خودم هم برای اعضا کار سختیه و نیاز به برنامه ریزی داره. همچنین مدیریت تیم ها هم کاریه که کمی چالش برانگیز بود و هنوز جای کار داره، مثلا وقتی یکی میبینه که همتیمیش کاری انجام نمیده ممکنه باعث بشه که خودش هم حس کار کردنش از بین بره. بخشی از مستند سازی روند کاری گروه و جلسات تحلیل نشریات هم مونده که باید انجام بشه. اگر ایده ای دارین که فکر میکنین میتونه به تیم کمک بکنه، خوشحال میشم بهم بگین.
امیدوارم از خوندن این متن لذت برده باشین، احتمالا چند روز دیگه آپدیت نهایی پروژه رو هم بنویسم که همینجا میذارمش.